فرزاد موتمن: من کارگر سینماي ايران هستم؛ روشنفكر نيستم
تاریخ انتشار
دوشنبه ۲ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۵۴
فرزاد موتمن در طول سالهای فعالیتش به عنوان کارگردان، تجربههای متفاوتی را در ژانرهای مختلف در سینما پشت سر گذاشته و فیلمهایی که ساخته موضوعات مختلفی را شامل شدند؛ او کمدی کارگردانی کرده و فیلم روشنفکری هم ساخته است، گرچه میگوید خودش را روشنفکر و مولف نمیداند و تنها یک جنس بخصوص از فیلم یا سینما مورد علاقهاش نیست.
«آخرین بار کی سحر رو دیدی؟» از ساختههای این کارگردان در سال 94 است که از بد روزگار با تاخیری 3 ساله راهی اکران شد؛ اثری پلیسی که رگههای اجتماعی آن هم پررنگ است. به بهانه اکران این فیلم با موتمن به گفتوگو نشستیم تا درباره سینما و این فیلمش بیشتر صحبت کنیم.
شما در ژانرهای مختلف فیلم ساختید از فیلم روشنفکری بگیرید تا کمدی، در واقع سراغ تجربههای متفاوت رفتید، برایمان از مسیری که در کارگردانی انتخاب کردید بگویید و اینکه این تجربههای متتوع چقدرش انتخاب خودتان بوده است؟
این مسیر انتخاب خودم بوده، من به عنوان یک بیننده هم سینما را خیلی وسیع میبینم و فقط جنس به خصوصی از فیلم مورد علاقهام نیست، من همه نوع فیلمی را دوست دارم و چون خودم هم با یک روحیه کارگری سینما را یاد گرفتم ادعایی ندارم که روشنفکرم.
من روی این روحیه کارگر بودنم خیلی تاکید میکنم، من روشنفکر نیستم، صاحب اندیشه نیستم، مولف هم نیستم. به عنوان یک کارگر که در سینما کار میکند، خیلی دوست دارم انواع فیلمها را کار کنم. این ویژگی است که در من وجود دارد و هیچ کاریش هم نمیشود کرد.
ژانر پلیسی در سینمای ایران، جایگاه چندان پررنگی ندارد، آثار ساخته شده در این زمینه در تلویزیون تعدادش خیلی بیشتر از سینماست. در سینما این ژانر حتی آنطور که انتظار میرفته جواب نداده و از آن استقبال نشده است. نظر شما در اینباره چیست؟
من هم موافق این نظر هستم که ما اصولا فیلم پلیسی نداریم یا خیلی کم داریم. البته این مسئله خیلی ناامیدکننده است. حتی دیگر آن جشنواره فیلمهای پلیسی هم برگزار نمیشود.
با این وجود پس چرا شما سراغ این ژانر رفتید؟
این فیلم به من پیشنهاد شد، در واقع شانس آوردم چون پیشنهاد شد و پول ساختش هم موجود بود. اما فکر میکنم این فیلم این امکان را به ما میداد که یک فیلم پلیسی کاملا ایرانی بسازیم.
ح
«آخرین بار کی سحر رو دیدی؟» از ساختههای این کارگردان در سال 94 است که از بد روزگار با تاخیری 3 ساله راهی اکران شد؛ اثری پلیسی که رگههای اجتماعی آن هم پررنگ است. به بهانه اکران این فیلم با موتمن به گفتوگو نشستیم تا درباره سینما و این فیلمش بیشتر صحبت کنیم.
شما در ژانرهای مختلف فیلم ساختید از فیلم روشنفکری بگیرید تا کمدی، در واقع سراغ تجربههای متفاوت رفتید، برایمان از مسیری که در کارگردانی انتخاب کردید بگویید و اینکه این تجربههای متتوع چقدرش انتخاب خودتان بوده است؟
این مسیر انتخاب خودم بوده، من به عنوان یک بیننده هم سینما را خیلی وسیع میبینم و فقط جنس به خصوصی از فیلم مورد علاقهام نیست، من همه نوع فیلمی را دوست دارم و چون خودم هم با یک روحیه کارگری سینما را یاد گرفتم ادعایی ندارم که روشنفکرم.
من روی این روحیه کارگر بودنم خیلی تاکید میکنم، من روشنفکر نیستم، صاحب اندیشه نیستم، مولف هم نیستم. به عنوان یک کارگر که در سینما کار میکند، خیلی دوست دارم انواع فیلمها را کار کنم. این ویژگی است که در من وجود دارد و هیچ کاریش هم نمیشود کرد.
ژانر پلیسی در سینمای ایران، جایگاه چندان پررنگی ندارد، آثار ساخته شده در این زمینه در تلویزیون تعدادش خیلی بیشتر از سینماست. در سینما این ژانر حتی آنطور که انتظار میرفته جواب نداده و از آن استقبال نشده است. نظر شما در اینباره چیست؟
من هم موافق این نظر هستم که ما اصولا فیلم پلیسی نداریم یا خیلی کم داریم. البته این مسئله خیلی ناامیدکننده است. حتی دیگر آن جشنواره فیلمهای پلیسی هم برگزار نمیشود.
با این وجود پس چرا شما سراغ این ژانر رفتید؟
این فیلم به من پیشنهاد شد، در واقع شانس آوردم چون پیشنهاد شد و پول ساختش هم موجود بود. اما فکر میکنم این فیلم این امکان را به ما میداد که یک فیلم پلیسی کاملا ایرانی بسازیم.
ح