۰

فریدون عباسی: گول روحانی را نخورید!/ ریاست جمهوری روحانی مرهون تلاش احمدی نژاد است/ احمدی نژاد گفت برو با کیهان برخورد کن

تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۰۶
فریدون عباسی رئیس سابق سازمان انرژی اتمی با حضور در برنامه رودررو  به سوالاتی درباره مسائل مربوط به حوزه هسته‌ای پاسخ گفت.
بخشی از این گفت و گو را می خوانید:
آقای دکتر اگر سال 92 آقای روحانی به شما می گفت بیاین رئیس انرژی اتمی بشین قبول می کردین یا نه؟ چرا؟ مگه اصل بر این نیست که کمک کنید و جمهوری اسلامی ... همین چیزایی که الان گفتید.
عباسی: نه، ببینین، یه چیزی این آقای جلیلی گفته، دنبال اون حرف نریم. یعنی گفته هرکی به دولت کمک نکنه، اگه بتونه و کمک نکنه، خبیثه و خباثت داره و اینا.
البته خب ایشون تعریف میکنه کمک رو، نمیگه هرکمکی یا تایید اشتباه. یه تعریفی داره، خیلی جاها ...
عباسی: فقط اون جمله رو نگیریم. من آقای روحانی رو سال 82 تست کردم. چرا 92؟ من 82 مسئولیت داشتم، درست شد؟ ایشون دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده، تصمیماتی گرفته، بنده هم توی بحث های تصمیم سازی بودم، در ...
در کمیته هسته ای شورا؟
عباسی: نه خیر، اصلا من هیچ کاری به شورای امنیت نداشتم، ولی به اطلاعاتی که به تصمیم گیری منجر بشه، بنده بودم در اجرا هم بنده بودم. یه جاهایی هم مخالف بودم با اون تصمیمات ولی چون تصمیم نظام بوده، من اجرا کردم. یعنی اگر اگر اون موقع بنده و عواملی که داشتم نبود، اون تصمیمات اونجوری اجرا نمی شد.
یعنی شما میگید چون از سال 82 ایشون رو میشناختید ...
عباسی: ایشون اصلاً اعتقادی به اقتدار نداره، شماها الان ممکنه گول 2 تا شعار ایشون رو بخورید، چون سن و سالتون قد نمیده.
نه، ما هم گول نخوردیم آقای دکتر
عباسی: نه حالا، شما ها که میگم، این دلنوشته ها و نمیدونم چی چی، شب نامه است، خواب میبینن بعضی ها تعریف میکنن، جالا میان میگن همه در یک کشتی نشستیم، کدوم کشتی؟ اینا کسی رو میذارن تو کشتی نظام و انقلاب باشه؟ 4 سال 5 ساله چی کار کردن اینا؟ خب ما اینو تو سال 82 دیدیم که ایشون هرچی دستاورد نظام بود رفت تعطیل کرد و تعلیق کرد و کلمه داوطلبانه گذاشت و هی رفت با اینا عقب نشینی کرد، حاصلش چی شد؟ حاصلش این شد که پرونده ایران از شورای حکام آژانس بره به شورای امنیت. این شاهکار آقای روحانی و افراد دور و بر ایشونه.
حتی ادعای آقای روحانی اینه، دولت بعدی که اومد، پرونده رفت شورای امنیت. یعنی میگن ما پرونده را در شورای حکام نگه داشتیم، نرفت شورای امنیت.
عباسی: نه خیر، اصلا همچین چیزی صحت نداره. ببینید، ایشون 7 قطعنامه شورای حکام میگیره
بله، میگن شورای حکام بود هرچی بود.
عباسی: نه، ببینید، شورای حکام وقتی نظر میده تا 7 قطعنامه علیه ایران و کی این قطعنامه رو میده؟ همون 3 تا کشوری که آقای روحانی داره در جلوشون اینقدر عقب نشینی میکنه و اون هم ... وقتی شورای حکام دستش رو بالا میکنه به شورای امنیت میگه من به نمایندگی از تو نتونستم پرونده ایران رو حل کنم. چون نمی خواستن حل بشه و مشی آقای روحانی غلط بوده، غلط هست و غلط خواهد بود. ببینید، این آدم عوض که نمیشه که دور و بری هاش، خودش تنها نیست ها، این طایفه، یه قبیله ای هستند این ها که این ها تفکرشون همینه که بریم واگذار کنیم، اصلاً اینا رو میخواهیم چی کار؟ اصلاً هسته ای می خواهیم چی کار کنیم؟ اون موقع هم همین تفکر رو داشتن، و گرنه کی درد سر درست کرده برای جمهوری اسلامی؟ اگر درسته، خب خاتمی کرده و هاشمی کرده، اینا چطور در زمان خودشون دنبال ...
با چه استدلالی اینو می گید؟ بحث سانتریفیوژ های آلوده اینا؟
عباسی: آژانس، ببینین، آژانس میگه من قبل از 2003 با ایران مسئله داشتم، کی آژانس گفته من زمان احمدی نژاد مسئله داشتم؟ بابا، آقای احمدی نژاد اومده از دولت خاتمی و دولت هاشمی و قبلش هم اگه میرحسین کاری کرده زمان جنگ، حالا اون موقع خیلی مسئله نبوده. آژانس روی سال های 68 به بعد، یعنی از زمانی که آقای هاشمی بوده تا 82 که آقای خاتمی بوده، میگه بر طبق شکایت یه سری State party ها، یعنی کشور های مختلف عضو آژانس، این اتهامات به ایران وارده. آقای احمدی نژاد وایساده پاکار، آقای جلیلی هم سفت وایساده میگن دولت های قبلی ایران، هیچ تخلفی از NPT نداشتن. این همه دفاع شده در دولت نهم، دهم از دولت هاشمی و خاتمی و ما در آستانه غلبه بر غربی ها بودیم، وقتی به غنی سازی 20 درصد رسیدیم و توسعه اش دادیم تو فوردو اینا، انگار که مالک اشتر داشت خیمه معاویه رو بر میچید، ولی رفتن تیغ گذاشتن زیر گردن ولایت اون موقع. الان هم همین مشابه که رهبری بلند شه تو فروردین 92، قبل از انتخابات بیاد بگه من مخالف مذاکره نیستم، خوش بین نیستم، چرا؟ چون تحت فشار میذارن بریم با غربی ها مذاکره کنیم فلان و بهمان. همین ها بودن، همین پشت پرده ...
مذاکرات عمان رو میگین شما دیگه
عباسی: بله، بعد هم پرچم بردارن که مثلا ما رفتیم مذاکره عمان رو ما کردیم و همین افرادن دیگه، نشستن تو مرکز مطالعات استراتژیک، تو مجمع تشخیص مصلحت، جاهای دیگه، میان ...
اینو که آقای صالحی به عنوان سند افتخار خودش میگه
عباسی: کدوم افتخار؟
میگه بالاخره مذاکرات عمان جزو تدابیری بود ما رفتیم مثلا رهبری رو به زور راضی کردیم و
عباسی: نه، ببینید این کدوم افتخاره؟
نه، اینو خود ایشون باید بیاد بگه
عباسی: مگر به ما پیشنهاد نشده، ببینم مثلا غربی ها یه جوری برای جلیلی پیشنهاد نکردن؟ به تیم مذاکره کننده تخصصی ما آمریکایی ها یه عکس میخواستن بندازن این ور اون ور چاپ کنن، ما عکس باهاشون نمینداختیم. التماس می کردن برای یه عکس انداختن. که با افراد تیم مذاکره کننده ما تکی عکس بندازن. ما همچین زبونی و ذلتی رو نمی پذیرفتیم. خب یکی میره زبونی و ذلت رو میپذیره، این افتخاره؟ ما بگیم این افتخاره که رفته با آمریکایی ها مذاکره کرده؟ خب حاصل اون مذاکره اش چی شده؟ برا مردم چه ارمغانی آوردن؟ مثلا اینقدر آدم خفیف باشه که مثلا در حد معاون رئیس جمهور بره دست به هواپیما بکشه؟ هواپیمای نو مثلا برن استقبال هواپیمای بوئینگ یا ایرباس؟ این چه خفت و خاری ایه که مسئولین جمهوری اسلامی بعد از انقلاب باید بپذیرن؟ در عوض این که وقت بذارن هواپیما تولید کنن. میان هواپیمای ملی رو تعطیل میکنن میرن دست به ایرباس میکشن! چرا؟ چون اینا تفکراً وابسته به تفکر لیبرالیسم و غرب هستن، با تفکر انقلابی فاصله دارن. حالا شما فکر میکنی مثلا اونها میومدن مثلا ما ها رو انتخاب میکردن؟ شما می پرسی روحانی، من میگم ما روحانی رو تجربه کردیم سال 82 تا 84، ما خون دل خوردیم که افراد کشور رو نگه داریم سال 84، افرادی که کارساز بودن، فعالیت میکردن؟
دانشمندان هسته ای رو میگید؟
عباسی: هرکی اسمش رو میذارید، من انقدر اسم دانشمند نمیذارم، آدم هایی که زحمت بکشن، پشت کار داشته باشن، کار علمی میتونن بکنن. هی ما نگیم دانشمند، نخبه، فلان و بهمان. هندونه زیر بغل خودمون و آدمای خودمون بذاریم. مگه چند درصد جامعه نخبه و دانشمندن که ما بگیم
نه، منظورم همیناییه که شما میگی خون دل خوردیم تا نگهشون داریم.
عباسی: نه، به من هم میگن، من دانشمند نیستم. من خودم گفتم دیگه، من خیلی در حوزه تئوریک و فرمول بنویسم و معادله حل کنم ...
بالاخره یه اثر گذاری داشتین که اومدن سراغتون ترورتون کنن دیگه
عباسی: حالا هرچی داشتیم، من میگم این کلمات رو درست تعریف کنیم.
خب این بحث سرجاشه، من سوالم آقای دکتر دقیقا اینه، چون شما چند تا بحث رو گفتین، مرتتبط به سوال من بود، خودتون اشاره کردین. عرض شود که اون دوره 89 تا 92 که شما رئیس سازمان بودین و مذاکرات هم داشت در واقع انجام می شد، بالاخره اون روندی که از بغداد تا استانبول و تا آلماتی و این ها، پیش رفت رو من نمیخوام وارد بحث های فنیش بشم، شما فکر میکنید اگر سال 92 فردی مثل آقای روحانی رئیس جمهور نمیشد و ما در عرصه سیاست خارجی یهو تغییر رویکرد نمیدادیم که بریم مثلا بگیم حاضریم یه عقب نشینی بکنیم مثلا در عوضش تحریم ها برداشته شه هرچند این اتفاق هم نیوفتاد، تتحریم ها برداشته نشد، اون روند درواقع دولت های نهم و دهم ادامه پیدا می کرد تو بحث مذاکرات هسته ای، شما فکر می کردین به چه نقطه ما بالاخره میرسیدیم؟ بالاخره چند تا نگاهه، یه بخشی از مردم معتقد بودن اون روند فایده نداشت، تحریم ها رم هی بیشتر میکرد، هسته ای هم چیزی نبود که به درد ما بخوره، لذا رایشون هم به یکی مثل آقای روحانی بود، میگفتن حالا مثلا یه اتفاق دیگه ای بیفته، یه عده دیگه میگفتن، احتمال این که ما به توافق خوب برسیم بود، یعنی مذاکرات آلماتی به یه نقطه خوب و در واقع امیدوار کننده ای داشت میرسید که به یه توافق خوبی منجر بشه که هم یه بخشی از تحریم ها برداشته بشه و هم پرونده هسته ای مون در واقع به یه جای خوبی برسه. این طور نباشه که مثلا تو اراک بتن بریزیم و سانتریفیوژ ها رو اونطوری جمع بکنیم و مواد رو خارج کنیم و اون اتفاقات تلخی که منجر به برجام شد. یه عده دیگه هم میگفتن نه، اصلا اون مذاکرات ممکنه ادامه دار باشه، 4 سال دیگه هم با یه دولت دیگه ادامه پیدا می کرد، ولی در عمل ما موضوع هسته ای مون به جایی میرسید که مذاکره در رابطه باهاش دیگه معنی نداشت. یعنی چی؟ یعنی شما میرفتی مذاکره می کردی، همزمان به جای 20 رصد میرفتیم روی 60 درصد، رو 60 درصد میرفتیم رو 70 درصد، سایت ها رو گسترش میدادیم، در واقع اون روند به جایی میرسید که اون ها سر چی بیان دیگه مذاکره بکنن؟ کما این که یه روزی او ها می خواستن سال 82 تا 84 که آقای روحانی مذاکره میکرد، روی 10 تا 15 تا 20 تا سانتریفیوژ بیان با ما بحث بکنن، اون روند تو دولت نهم و دهم به جایی رسید که اون ها روی 19 هزار تا میومدن بحث میکردن. یعنی اون زمان و پیشرفت ما، خود به خود یه سری مسائل رو بلا موضوع می کرد، درر رابطه با این که بشنیم در رابطه باهاش مذاکره کنیم. می گفتیم حالا بیاین در مورد یه مقدار مثلا بالاتری مذاکره کنیم. شما کدوم یکی اینا رو سناریوی محتمل تری می دونستید؟ اگرکه مثلا سال 92 اتفاق دیگه ای می افتاد.
عباسی: ببینید، اول که من میگم آقای روحانی، رئیس جمهور شدنش مرهون تلاش های آقای احمدی نژاده
چرا؟ با چه استدلالی؟
عباسی: آقای احمدی نژاد، روحانی رو آورد سر کار. ببینید، آقای احمددی نژاد دولت مستقر بود، دولت مستقر خیلی کارها می تونه بکنه، ولی آقای احمدی نژاد از دوره ای که اومد سرکار، اجازه نداد کسی از درون دولتش، مطرح بشه برای بعد از خودش و برنامه‌اش روی مشایی بود، آقای مشایی رو. یعنی پاشو کرده بود تو یه کفش که آقای مشایی باید بیاد. اجازه نداد تفکر گفتمان انقلاب بیاد وسط، چون خودش هم تغییراتی کرده بود. ببینید، حالا خدماتی کرده بود، خدماتی به جامعه کرده بود، به مردم رسیدگی کرده بود، ولی دیدگاه هاش هم تغییر کرده بود. حالا اگه بعضی میگن از اول تغییر داشت، من نمیدونم، نه من با ایشون بودم نه چیزی. ولی معتقدم یه جریانی آمد کارکرد روی آقای احمدی نژاد در سال 82، کار کرد که آقای احمدی نژاد 84 بشه رئیس جمهور. یه جریانی که تو جامعه هم تعریف نشده بود، کسی فکر نمی کرد بیاد.
ولی 82 یکی از دوستان و نزدیکان آقای احمدی نژاد اومد اتاق من، به من گفت احمدی نژاد رئیس جمهوره. 6 ماه نبود شهردار تهران شده بود. که من گفتم که شما اجازه بدین ببینیم که تو شهرداری چی کار میکنه ایشون، بعد شما بگین رئیس جمهوره. گفت نه، ایشون رئیس جمهوره. خیلی جالب بود، برای من جالب بود. بعد من نگاه کردم تبلیغاتی که داره میشه، واقعا همین هم هست، یعنی یه چیزی ...
اتفاق هم افتاد
عباسی: آره اتفاق افتاد. حالا سال 92 آقای احمدی نژاد نگذاشت کسی دیگه ای حتی از دولت خودش که تجربه بشه. ببینن، فرض، آقای احمدی نژاد چرا نیومد سراغ من؟ چرا رفت سراغ مشایی؟ من نوعی! خب من یه وجاهتی داشتم دیگه تو جامعه، درست شد؟ یعنی به عبارتی من خودم رو آدم نظام می‌دونم نه چپ و راست و اصلاح طلب و اصولگرا، نه همچین چیزی نیست. نه ما مثلا داشتیم، چه ویژگی هایی آقای مشایی داشت که مثلا در بنده نبود؟
خب حالا اینو که آقای احمدی نژاد میگه پاکه و زلاله و اینا ...
عباسی: باشه، من شنیدم اینا رو، از نظر ایشون پاک، زلال، قابل احترام. درست شد؟ خیلی خب. ببینید، آقای احمدی نژاد گذاشت چند تا اسم مطرح بشه؟ خب بالاخره شورای نگهبان داریم ما دیگه، حالا شورای نگهبان فرض کن من هم برم اسم بنویسم، آیا من رو تایید میکنه؟ از نظر اونها رجل سیاسی ام؟ معلوم نیست! این معلوم نیست باشه دیگه. اینا جزو ابهاماتیه که ما باید رفع کنیم کی رجل سیاسیه بالاخره!
* این‌هایی که به‌عنوان رجل سیاسی تعریف می‌شوند ویژگی خاصی نسبت به بقیه ندارند
آقا اینایی که تعریف میکنن رجل سیاسی ما بریم بهشون رای بدیم، از نظر بنده، من نگاه میکنم میبینم ویژگی خاصی نسبت به بقیه ندارن، یعنی بالاخره شما بحث جلیلی رو مطرح کردید اینها، از نظر بنده جلیلی رجل سیاسی هست، خب تایید هم شده دیگه، مردم و برخی از جناح های سیاسی ما آقای جلیلی رو اونقدری که باید بشناسن نمیشناسن و اجازه هم نمیدن آقای جلیلی مطرح بشه تو جامعه، حتی اصولگرا ها. ببینید، خیلی خوششون نمیاد، چرا؟ چون جلیلی اینجوریه. سفته، سفته خرج نمیکنه، خیلی رعایت رعایت بیت المال رو میکنه، ممکنه بنده هم دوتا ایراد داشته باشم تو این مسائل، نه به رعایت بیت المال ها، رو مشی های اجرایی هم ممکنه بنده نظری داشته باشم، ولی ببینید، آقای احمدی نژاد چرا نیومد آقای جلیلی رو مطرح کنه؟ سواد مذهبی جلیلی کم ...
خب مشخصه نمیکنه، چون اینا از سال 90 تا 92 با هم اختلاف داشتن تو بحث مدیریت پرونده هسته ای. دیگه حالا ... به عنوان یه نمونه میگم. اختلاف رویکردی بوده دیگه
عباسی: نه، اختلاف فقط سر مدیریت پرونده هسته ای نیست. ببینین، ما باید در بحث حاکمیت دنبال انسجام باشیم.
نه من قبول دارم، من دارم پاسخ اون سوال رو میدم. خب مشخصه چرا اون دوتا به اون نقطه نرسیدن.
عباسی: ما نمیتونیم رهبری داشته باشیم، رئیس جمهور داشته باشیم، معاون اول رئیس جمهور داشته باشیم. اگر این انسجام مدیریت نباشه، بیین تو حاکمیت انسجام مدیریت نباشه، همین میشه که تو جامعه هست. یعنی آقای احمدی نژاد، مردم که رای دادن بعد از آقای خاتمی، دنبال این بودن که این فاصله حاکمیت رو حذف کنن. یعنی مردم، حاکمیت همه بشن یک دست و در دولت نهم این امید پیش اومده بود که همه برن شروع کنن سازندگی و اون حالت هایی که پیش اومده بود توسعه سیاسی و یه مشت آدم بخوان تو تهران زندگی کنن و خوش بگذرونن بخوان توسعه سیاسی رو خوش گذرونی تعریف کنن وگرنه توسعه سیاسی تعریف های دیگه ای هم داره.
* عده‌ای هر طور که توانستند احمدی‌نژاد را اذیت کردند
با این وضعیت شما میبینی مردم میخواستن این فاصله رو در حاکمیت حذف کنن. موفق شده بودن ولی یه عده ای نذاشتن آقای احمدی نژاد درست کار کنه، عصبیش کردن، ناراحت کردن، از هر طریقی بگی اذیت کردن ایشون رو. پس ببینین، جناح های سیاسی جامعه، چپ و راستش فرقی نمیکنه. همه نذاشتن اون دولتی که مردم میخواستن درست تشکیل بشه. حالا آقای احمدی نژاد هم رفت در دولت دهم اصلا عوض کرد، رفت همه تخم مرغ هاش رو گذاشت تو سبد یه تعداد خاص، پاش رو کرد تو یه کفش مشایی و لاغیر. اجازه نداد حتی افراد کابینه اش برن اسم بنویسن. یعنی اگر ...
یعنی ایشون دستورالعملی چیزی داده بود که اعضای کابینه حق ندارن برن؟
 
کد مطلب : ۱۴۴۲۷۲
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.