۰

روایت پسر مخوف‌ترین تروریست جهان از زندگی خود و پدرش

تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۱۴:۴۳
روایت پسر مخوف‌ترین تروریست جهان از زندگی خود و پدرش
عمر در مورد آزمایش سلاح شیمیایی وحشتناک که توسط سرسپرده پدرش بر روی سگ او انجام شد می‌گوید:"من آن را دیدم. آنان روی سگ من امتحان کردند در حالی که من راضی نبودم. من تنها تلاش می‌کنم تا جایی که می‌توانم تمام آن خاطرات و دوران بد را فراموش کنم. حیلی سخت است. به گونه‌ای است که تو همیشه متحمل رنج و عذاب می‌شوی". عمر ۴۱ ساله که پیش از حادثه ۱۱ سپتامبر به پدر تروریست غرق در خون خود پشت کرد خود را "قربانی دیگری" از اعمال پدرش می‌داند.
 
به گزارش فرارو به نقل از سان، او در حالی که صحبت می‌کرد اشک می‌ریخت. اکنون او نقاشی می‌کند. رشته کوه ناهمواری روی بوم با رنگ روغن ترسیم می‌کند. او می‌گوید:"پنج سال زندگی در افغانستان باعث شد تا سوژه مورد علاقه من برای نقاشی کوه‌ها باشند. کوه به من احساس امنیت می‌دهد گویی که غیر قابل لمس هستم".                                                   در حال تماشای نقاشی عمر "زینا بن لادن" همسر و فرد مورد اعتماد او وارد شد. او زمانی با نام "جین فلیکس براون" شناخته می‌شد و عضوی شورای محله در مولتون در چشایر در بریتانیا بود.
 
زینا ۶۷ ساله ۶ بار ازدواج کرده و از عمر با عنوان "همسرم" یاد می‌کند. او به من می‌گوید که عمر مدت‌ها از استرس و حملات عصبی شدید رنج می‌برد. او می‌گوید پس از حملات تروریستی یازدهم سپتامبر فکر کردن عمر در مورد اقدامات پدرش باعث شد او به اختلال اضطراب پس از سانحه یا PTSD دچار شود و برای مشاوره نزد درمانگر برود. آنان برای او دارو تجویز کردند. زینا می‌گوید:"عمر همزمان هم اسامه را دوست دارد و هم از او متنفر است. او را دوست دارد، زیرا پدرش است، اما از کاری که انجام داده متنفر است".                                           عمر در آوریل ۲۰۰۱ افغانستان را ترک کرد تنها پنج ماه پیش از آن که القاعده با استفاده از هواپیما‌های مسافربری به برج‌های دوقلوی نیویورک حمله کنند اقدامی که سه هزار نفر را به کام مرگ فرستاد.
 
عمر با اشاره به آخرین گفتگو با پدرش می‌گوید:"خداحافظی کردم و او نیز خداحافظی کردم. او از رفتن من خوشحال نبود".
 
آنان دیگر پس از آن هرگز با یکدیگر مکالمه و ملاقاتی نداشتند. عمر در ۲ مه ۲۰۱۱ میلادی در قطر بود و خبر کشته شدن پدرش در یک خانه امن در پاکستان توسط نیرو‌های امریکایی را شنید. او می‌گوید پس از شنیدن خبر کشته شدن پدرش اشک نریخت.
 
او جسد "خالد" برادرش را از روی تصاویر موجود در اینترنت از شهر ابوت آباد شناسایی کرد. او می‌گوید:" فکر می‌کردم همه چیز تمام شده و دیگر رنجی نخواهم کشید. من اشتباه کردم، زیرا مردم هنوز هم در مورد من قضاوت می‌کنند".
 
عمر می‌گوید دوست داشت برای آنان مراسم تشییع جنازه برگزار کند. گزارش رسمی ایالات متحده حاکی از آن است که جسد "بن لادن" در عرض ۲۴ ساعت پس از مرگ در دریا از ناو یو اس اس کارل وینسون به درون آب پرتاب شد. عمر در این باره تردید دارد و می‌گوید:" خیلی بهتر بود پدرم را دفن می‌کردم و می‌دانستم جسد او کجاست. با این وجود، آنان این فرصت را در اختیار ما قرار ندادند. نمی‌دانم با او چه کردند. می‌گویند او را در اقیانوس انداخته اند، اما من این را باور نمی‌کنم. فکر می‌کنم جسد او را به آمریکا بردند تا مردم ببینند".                                عمر آثار هنری خود را می‌فروشد. هر اثر در حدود ۸۵۰۰ پوند قیمت دارد. او می‌گوید هنوز سایه تهدیدآمیز پدر را بر سرش احساس می‌کند. عمر چهارمین پسر بن لادن در مارس ۱۹۸۱ میلادی به دنیا آمد. مادر او "نجوا" نام داشت و نخستین همسر بن لادن بود. عمر در عربستان سعودی متولد شد.
 
در سال ۱۹۹۱ میلادی "اسامه بن لادن" پس از تشکیل القاعده برای مبارزه با اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان در سال ۱۹۸۸ میلادی به دلیل رفتار‌های ضد آمریکایی خود از عربستان سعودی تبعید شد.
 
خانواده بن لادن به سودان در شمال افریقا نقل مکان کردند جایی که بسیاری از نیرو‌های شبه نظامی بن لادن در مشاغلی مانند جاده سازی و کشاورزی همراه با او کار می‌کردند. امریکا اسامه بن لادن را به اداره اردوگاه‌های آموزشی تروریستی در سودان متهم کرد و از مقام‌های سودانی خواست او را اخراج کنند.
 
در ماه مه ۱۹۹۶ میلادی بن لادن به کوه‌های تورا بورا در افغانستان بازگشت و عمر ۱۵ ساله را برای همراهی خود انتخاب کرد. سپس مادر و خواهر و برادرش نیز به او پیوستند. عمر می‌گوید:"من پنج سال در افغانستان بودم. شلیک با کلاشنیکف و رانندگی با تانک روسی را یاد گرفتم. با این وجود، زمانی که یاران پدرم آزمایش سلاح‌های شیمیایی را روی حیوانات خانگی آغاز کردند از آنان منزجر شدم. پدرم هرگز از من نخواست که به القاعده بپیوندم، اما به من گفت که من پسری هستم که برای ادامه کارش انتخاب شده ام. زمانی که به او گفتم برای چنین زندگی‌ای مناسب نیستم او ناامید شد". زمانی که از او پرسیده شد چرا فکر می‌کند پدرش او را به عنوان وارث اش انتخاب کرد می‌گوید:" نمی‌دانم شاید به این دلیل که باهوش‌تر بودم به همین دلیل است که امروز زنده هستم".
کد مطلب : ۱۵۳۲۷۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.
{ADVERTISE_DOC_LOCATION_13_BLOCK}