«تعادل» بررسی کرد؛
ادامه عداوت سعودی یا آشتی اجباری با ایران!
تاریخ انتشار
دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۴۹
پادشاه سعودی ملک عبدالله، در سن ۹۰ سالگی پس از سه بار شایعه مرگ در بیمارستان، سرانجام در بامداد جمعه سوم بهمن درگذشت. ملک عبدالله بن عبدالعزیز پس از ۲۳ سال ولیعهدی عربستان سعودی جانشین برادرش ملک فهد عبدالعزیز شده بود و به مدت ۹ سال بهصورت رسمی بر مسند حکمرانی سعودیها نشست اما بهصورت غیررسمی حدود ۲۰ سال تمام امور در اختیار وی بود (به علت ناتوانی ملک فهد سالهای آخر عمرش).
در کشور پادشاهی عربستان که روحانیان تندروی وهابی و محافظهکار بر آن نفوذ گستردهای بر خاندان حاکمیت دارند، اصلاحات بسیار سخت خواهد بود. از خارج این اصلاحات چندان به چشم نخواهند آمد اما در درون، این تغییرات حتی به وعده حق رای زنان در انتخابات، بسیار چشمگیرند.
ملک عبدالله در زمان حکومت خود سعی در اصلاحات گستردهای داشت. او تغییرات پردامنهای در روابط خارجه خود چه در سطح منطقه چه در جهان از خود باقی گذاشت و بهنوعی قفلهای بسته عربستان به روی جهان را گشود. ازجمله این روابط سفرهای متعدد او به امریکا را میتوان برشمرد. عبدالله یکی از طرفداران باراک اوباما بود. این طرفداری به حدی بود که پس از انتخاب اوباما، ملک عبدالله جمله مشهوری از خود بهجای گذاشت: «خدا را شکر که اوباما رئیسجمهور شد».
ایجاد اینگونه اصلاحات عربستان را وارد بازی جدیدی در عرصه بینالملل کرد. خاندان سعودی با تکیه بر ذخایر ارزشمند نفت در دهههای اخیر خود را در جهان مطرح کردند. از طرف دیگر در منطقه خاورمیانه و در بین کشورهای اسلامی عربستان بهنوعی داعیه حکومت اسلامی را داراست. ازاینرو با در ادامه روابط خود با مشکل ایران روبرو شد.
دشمنی ملک عبدالله با ایران محرز شده بود! وی بارها تلویحلا و آشکارا از امریکا خواسته بود که به ایران حمله کند. ملک عبدالله بهشدت از قدرت گرفتن ایران بهعنوان مهره تعیینکننده در منطقه هراس داشت و به هر نحوی مبادرت به سنگاندازی درراه ایران مینمود. نمونه بارز این امر حمایت ملک عبدالله از گروههای تروریستی در همسایگی ایران است که باعث شد کشورهایی همچون افغانستان، پاکستان و عراق قربانی این سیاستها شدند.
پس از انتشار خبر مرگ(ش) ملک عبدالله، ولیعهد وی، سلمان بن عبدالعزیز به حکومت رسید. پادشاه جدید و مسن عربستان از اقبال خوبی برای پادشاهی برخوردار نیست. شاید بهجرئت بتوان گفت سال ۲۰۱۵ یکی از بحرانیترین سالهای پیش روی عربستان است. افزایش قدرت ایران خار چشمی برای عربستان شده است. باید دید که ملک سلمان در این سال چگونه با عواملی که در ادامه میآیند برخورد خواهد کرد.
کاهش قیمت نفت و مسئله هستهای:
ایران در سال ۲۰۱۴ بهصورت جدی مذاکرات هستهای خود را با قدرتهای جهانی آغاز کرد. پس چند توافقنامه و نشست در شهرهای مختلف خبرها حاکی از توافقی برد-برد برای طرفین بود. اما در سفری غیرمنتظره وزیر امور خارجه پیامی عبری-عربی را به جان کری رساند. این پیام هرآن چه که بود (بحث پیام عبری-عربی فیصل خارج از بحث این یادداشت است و البته در آینده «تعادل» تحلیلی بر این پیام منتشر خواهد کرد) موجب شد توافقات ایران و ۵+۱ به تعویق بیفتد.
پس از اتحاد «عبری عربی غربی»، نفت از زمان اوج تاکنون بیش از ۷۰ درصد کاهش قیمت داشته است. بهزعم ملک عبدالله و سران عربستان تنها راه بهزانو نشاندن ایران فشار اقتصادی است. نخنما شدن موضوع تحریم علیه ایران و عدم کارآمدی آن موجب شد معاندان جمهوری اسلامی ایران با سلاح نفت پا به میدان جدید و خطرناکی بگذارند.
از یکسو وابستگی شدید کشورهای حوزه خلیجفارس به نفت و از سوی دیگر هراس از پیشرفت اتمی ایران اعراب را در بازی دوسر باخت قرار داده است. این کشورها اگرچه خود آغازکننده این بازی بودهاند اما این بازی تنها به ضرر تمام میشود.
تثبیت علی النعیمی بر وزارت نفت عربستان در پادشاهی ملک سلمان گواه این ادعاست که سیاست کلان این رژیم برای فشار به ایران همچنان پای برجاست و این حکومت قصد ندارد تا جلوی کاهش قیمت نفت را بگیرد.
داعش و خطرهای پیشرو
در سال ۲۰۱۱ عربستان سعی در از بین بردن محور مقاومت و مقابله بانفوذ تفکر شیعی در منطقه داشت. به همین دلیل و با عنوان بهار عربی و با رویکرد تفرقه داعش را در منطقه علم کردند و اعتراضات سوریه را به جنگی تمامعیار مبدل ساختند. پس از گذشت ۴ سال و با برگشتن ورق به نفع نظام بشار اسد داعش اهداف اولیه خود که خدمت بهنظام سعودی است را بهنوعی از یاد برد و گه گاه خطونشانهایی را برای خدام حرمین الشرفین پیش میکشید!
بههرحال افزایش قدرت متحدان ایران ازجمله حزبالله، عراق و سوریه موجب افزایش قدرت مقاومت شده است. ملک سلمان بااطلاع از این رخدادها باید یکی از دو راه زیر را برگزیند:
۱- ادامه راه شاه قبلی و حمایت از گروهکهای تروریستی. که این خود خطری برای آل سعود به شمار میآید.(گواه این قضیه ایجاد دیوار در مرز با عراق برای جلوگیری از نفوذ داعش)
۲- همراهی با ایران و کمک برای از بین بردن داعش که این گزینه نیز داعیه حکومت اسلامی سعودی را زیر سؤال خواهد برد.
انتخاب هرکدام از این راهها برای ملک سلمان حرفها حدیثهای بسیاری را به همراه خواهد داشت باید منتظر ماند و دید در صورت زنده ماندن ملک سلمان کدامین روش را برای حکومت خود انتخاب میکند.
انقلاب در یمن و بحرین
اعتراضات در یمن و بحرین بهنوعی منسوب به شیعیان است. ترس آل سعود از تغییر نظام سیاسی در این دو کشور آنها را مستأصل کرده است. حیاطخلوت عربستان در جنوب و جنوب شرقی این کشور در معرض انقلاب شیعیان قرارگرفته است و عربستان نتوانسته با حمایتهای خود رژیم آل خلیفه و نظام یمن را پابرجا کند.
مسلماً عربستان، ایران را بانی افزایش اعتراضات در این دو کشور میداند. باید منتظر ماند و دید که سلمان ۷۰ساله در این مواضع چه رفتاری از خود نشان خواهد داد.
سه موضوع بیانشده در بالا اهم اختلافات ایران و عربستان را بیان میکند که تاکنون پادشاه قبلی در هر سه موضع رفتاری خصمانه در قبال ایران در پیشگرفته بود. علیرغم تلاشهای ایران برای گفتگو و حل مشکلات بین دو کشور اسلامی اما ملک عبدالله تمایلی برای همگرایی به اتحاد با ایران نداشت.
ملک سلمان با توجه به موقعیت متزلزلی که اکنون چه در داخل (خطر شاهزادگان و نارضایتی از انتصابات) و چه در خارج مرزهای (عوامل ذکرشده) خود روبروست نیاز به یک تعاملی همهجانبه با کشورهای منطقه علیالخصوص قدرت اول خاورمیانه یعنی ایران است.
در کشور پادشاهی عربستان که روحانیان تندروی وهابی و محافظهکار بر آن نفوذ گستردهای بر خاندان حاکمیت دارند، اصلاحات بسیار سخت خواهد بود. از خارج این اصلاحات چندان به چشم نخواهند آمد اما در درون، این تغییرات حتی به وعده حق رای زنان در انتخابات، بسیار چشمگیرند.
ملک عبدالله در زمان حکومت خود سعی در اصلاحات گستردهای داشت. او تغییرات پردامنهای در روابط خارجه خود چه در سطح منطقه چه در جهان از خود باقی گذاشت و بهنوعی قفلهای بسته عربستان به روی جهان را گشود. ازجمله این روابط سفرهای متعدد او به امریکا را میتوان برشمرد. عبدالله یکی از طرفداران باراک اوباما بود. این طرفداری به حدی بود که پس از انتخاب اوباما، ملک عبدالله جمله مشهوری از خود بهجای گذاشت: «خدا را شکر که اوباما رئیسجمهور شد».
ایجاد اینگونه اصلاحات عربستان را وارد بازی جدیدی در عرصه بینالملل کرد. خاندان سعودی با تکیه بر ذخایر ارزشمند نفت در دهههای اخیر خود را در جهان مطرح کردند. از طرف دیگر در منطقه خاورمیانه و در بین کشورهای اسلامی عربستان بهنوعی داعیه حکومت اسلامی را داراست. ازاینرو با در ادامه روابط خود با مشکل ایران روبرو شد.
دشمنی ملک عبدالله با ایران محرز شده بود! وی بارها تلویحلا و آشکارا از امریکا خواسته بود که به ایران حمله کند. ملک عبدالله بهشدت از قدرت گرفتن ایران بهعنوان مهره تعیینکننده در منطقه هراس داشت و به هر نحوی مبادرت به سنگاندازی درراه ایران مینمود. نمونه بارز این امر حمایت ملک عبدالله از گروههای تروریستی در همسایگی ایران است که باعث شد کشورهایی همچون افغانستان، پاکستان و عراق قربانی این سیاستها شدند.
پس از انتشار خبر مرگ(ش) ملک عبدالله، ولیعهد وی، سلمان بن عبدالعزیز به حکومت رسید. پادشاه جدید و مسن عربستان از اقبال خوبی برای پادشاهی برخوردار نیست. شاید بهجرئت بتوان گفت سال ۲۰۱۵ یکی از بحرانیترین سالهای پیش روی عربستان است. افزایش قدرت ایران خار چشمی برای عربستان شده است. باید دید که ملک سلمان در این سال چگونه با عواملی که در ادامه میآیند برخورد خواهد کرد.
کاهش قیمت نفت و مسئله هستهای:
ایران در سال ۲۰۱۴ بهصورت جدی مذاکرات هستهای خود را با قدرتهای جهانی آغاز کرد. پس چند توافقنامه و نشست در شهرهای مختلف خبرها حاکی از توافقی برد-برد برای طرفین بود. اما در سفری غیرمنتظره وزیر امور خارجه پیامی عبری-عربی را به جان کری رساند. این پیام هرآن چه که بود (بحث پیام عبری-عربی فیصل خارج از بحث این یادداشت است و البته در آینده «تعادل» تحلیلی بر این پیام منتشر خواهد کرد) موجب شد توافقات ایران و ۵+۱ به تعویق بیفتد.
پس از اتحاد «عبری عربی غربی»، نفت از زمان اوج تاکنون بیش از ۷۰ درصد کاهش قیمت داشته است. بهزعم ملک عبدالله و سران عربستان تنها راه بهزانو نشاندن ایران فشار اقتصادی است. نخنما شدن موضوع تحریم علیه ایران و عدم کارآمدی آن موجب شد معاندان جمهوری اسلامی ایران با سلاح نفت پا به میدان جدید و خطرناکی بگذارند.
از یکسو وابستگی شدید کشورهای حوزه خلیجفارس به نفت و از سوی دیگر هراس از پیشرفت اتمی ایران اعراب را در بازی دوسر باخت قرار داده است. این کشورها اگرچه خود آغازکننده این بازی بودهاند اما این بازی تنها به ضرر تمام میشود.
تثبیت علی النعیمی بر وزارت نفت عربستان در پادشاهی ملک سلمان گواه این ادعاست که سیاست کلان این رژیم برای فشار به ایران همچنان پای برجاست و این حکومت قصد ندارد تا جلوی کاهش قیمت نفت را بگیرد.
داعش و خطرهای پیشرو
در سال ۲۰۱۱ عربستان سعی در از بین بردن محور مقاومت و مقابله بانفوذ تفکر شیعی در منطقه داشت. به همین دلیل و با عنوان بهار عربی و با رویکرد تفرقه داعش را در منطقه علم کردند و اعتراضات سوریه را به جنگی تمامعیار مبدل ساختند. پس از گذشت ۴ سال و با برگشتن ورق به نفع نظام بشار اسد داعش اهداف اولیه خود که خدمت بهنظام سعودی است را بهنوعی از یاد برد و گه گاه خطونشانهایی را برای خدام حرمین الشرفین پیش میکشید!
بههرحال افزایش قدرت متحدان ایران ازجمله حزبالله، عراق و سوریه موجب افزایش قدرت مقاومت شده است. ملک سلمان بااطلاع از این رخدادها باید یکی از دو راه زیر را برگزیند:
۱- ادامه راه شاه قبلی و حمایت از گروهکهای تروریستی. که این خود خطری برای آل سعود به شمار میآید.(گواه این قضیه ایجاد دیوار در مرز با عراق برای جلوگیری از نفوذ داعش)
۲- همراهی با ایران و کمک برای از بین بردن داعش که این گزینه نیز داعیه حکومت اسلامی سعودی را زیر سؤال خواهد برد.
انتخاب هرکدام از این راهها برای ملک سلمان حرفها حدیثهای بسیاری را به همراه خواهد داشت باید منتظر ماند و دید در صورت زنده ماندن ملک سلمان کدامین روش را برای حکومت خود انتخاب میکند.
انقلاب در یمن و بحرین
اعتراضات در یمن و بحرین بهنوعی منسوب به شیعیان است. ترس آل سعود از تغییر نظام سیاسی در این دو کشور آنها را مستأصل کرده است. حیاطخلوت عربستان در جنوب و جنوب شرقی این کشور در معرض انقلاب شیعیان قرارگرفته است و عربستان نتوانسته با حمایتهای خود رژیم آل خلیفه و نظام یمن را پابرجا کند.
مسلماً عربستان، ایران را بانی افزایش اعتراضات در این دو کشور میداند. باید منتظر ماند و دید که سلمان ۷۰ساله در این مواضع چه رفتاری از خود نشان خواهد داد.
سه موضوع بیانشده در بالا اهم اختلافات ایران و عربستان را بیان میکند که تاکنون پادشاه قبلی در هر سه موضع رفتاری خصمانه در قبال ایران در پیشگرفته بود. علیرغم تلاشهای ایران برای گفتگو و حل مشکلات بین دو کشور اسلامی اما ملک عبدالله تمایلی برای همگرایی به اتحاد با ایران نداشت.
ملک سلمان با توجه به موقعیت متزلزلی که اکنون چه در داخل (خطر شاهزادگان و نارضایتی از انتصابات) و چه در خارج مرزهای (عوامل ذکرشده) خود روبروست نیاز به یک تعاملی همهجانبه با کشورهای منطقه علیالخصوص قدرت اول خاورمیانه یعنی ایران است.