زیرکی یا قانونگریزی؟
تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۴۰
همه ما این رفتارهایی را که به قول معروف زرنگبازی است درک کردهایم و حتی به آن اعتراض کردهایم ولی انگار بعضیها عادت به قانونگریزی دارند و عکسالعملهای معنادار دیگران نیز بر این قشر بیتأثیر است.
چند سال پیش که نرخ جریمههای تخلفات رانندگی چند برابر شد و احتمال میرفت که سیر صعودی سرپیچی از قوانین کاهش پیدا کند، با گذشت چند ماه هیچ اتفاق خاصی رخ نداد و آنهایی که قانونپذیر نبودند همچنان دست به دور زدنشان بهتر از گذشته شد!
از قدیم گفتهاند راه صد ساله را نمیتوان یک شبه رفت ولی برخی با زیر پا گذاشتن عرف و قانون و گاه اخلاق به اهداف خود میرسند و نمونه بارز آن را به راحتی در اخبار و حوادث هر روز میتوان دید و خواند. کلاهبرداری میلیاردی تحت عنوان شرکتهای هرمی، واژگونی اتوبوس به خاطر رعایت نکردن سرعت مجاز و کشته و زخمی شدن مسافران و...
سردار دکتر علیرضا صالحی، روانشناس و رئیس پلیس استان زنجان با عنوان اینکه قانونگریزی آفت جدی جامعه است میگوید: «همراه با خلقت بشر برای حیات و زندگی، قانون طبیعی نیز وضع شد و نخستین قانونگریزی انسان توسط ابوالبشر و با خوردن میوه ممنوعه صورت گرفت.
وضع قانون و قانونشکنی همزاد یکدیگر هستند و جامعهای نداریم که بدون قانون حیات داشته باشد و با کاربرد قانون است که زندگی مدنی تداوم مییابد، هرچند قوانین محدود کنندهاند ولی مهم ترین ابزار تحقق عدالت و آزادی بشر هستند زیرا در تنظیم و اجرای صحیح آن روابط مشخص و مطالبهگری ظهور میکنند و در هر صورت باید به قانونپذیری اعضای جامعه نیز پرداخت.»
این روانشناس در ادامه میافزاید: «چرا قانونگریزی در جوامع رخ میدهد؟ جواب این پرسش به نظرم چند عامل است، رسیدن سریع به اهداف، نبود قانون قدرتمند برای برخورد با هنجارشکنان و پایین بودن نرخ قانونشکنی.
به طور مثال وقتی شخصی به جای درنظر گرفتن پارکینگ برای ساختمان نوسازش آنجا را تبدیل به یک واحد مسکونی میکند قانون ساخت و ساز چه برخوردی با وی میکند، این شخص با پرداخت یک جریمه نه چندان زیاد امضای پایان کارش را میگیرد و دراصل با پرداخت جریمه به شهرداری، قانون را زیر پایش میگذارد و این یعنی قانونگریزی!
در برخی از جوامع نیز قانونشکنی یک نوع ارزش به شمار میآید، وقتی در چنین جامعهای افرادی هستند که قمهکشی و عربدهکشی میکنند برای گروه همسن و سالشان به عنوان یک الگو به حساب میآیند و تبدیل به یک الگوی سرآمد میشوند.
متأسفانه قانونگریزی هماکنون تبدیل به یک ناهنجاری بزرگ اجتماعی و مختل کننده جریان عادی زندگی شده است، شهروندی که زبالهاش را هرجا دوست دارد میریزد، شخصی که در محیط کارش دروغ میگوید یا مدیری که صلاحیت جایگاهی را که به وی سپرده شده است ندارد، هر یک به گونهای منجر به بروز اختلال شده و میشوند.
باید تسلیم شدن در برابر قانون را به یک ارزش اجتماعی تبدیل کرد و برای رسیدن به این هدف باید هزینه قانونشکنی را در خود قانون افزایش داد تا بتوان از جمعیت قانونگریز کاست.
در کشور انگلیس برخی تخلفات رانندگی تا هزار پوند جریمه دارد یا در نیوزلند مصرف مشروبات الکلی و رانندگی در حالت مستی ۲۰ هزار دلار جریمه دارد و در شهر نیویورک نیز سرعت غیرمجاز با جریمه هزار و ۲۰۰ دلاری همراه خواهد بود و تکرار تخلفات، مجازات سنگینتر و محرومیتهای اجتماعی بیشتری را در پی دارد.»
چند سال پیش که نرخ جریمههای تخلفات رانندگی چند برابر شد و احتمال میرفت که سیر صعودی سرپیچی از قوانین کاهش پیدا کند، با گذشت چند ماه هیچ اتفاق خاصی رخ نداد و آنهایی که قانونپذیر نبودند همچنان دست به دور زدنشان بهتر از گذشته شد!
از قدیم گفتهاند راه صد ساله را نمیتوان یک شبه رفت ولی برخی با زیر پا گذاشتن عرف و قانون و گاه اخلاق به اهداف خود میرسند و نمونه بارز آن را به راحتی در اخبار و حوادث هر روز میتوان دید و خواند. کلاهبرداری میلیاردی تحت عنوان شرکتهای هرمی، واژگونی اتوبوس به خاطر رعایت نکردن سرعت مجاز و کشته و زخمی شدن مسافران و...
سردار دکتر علیرضا صالحی، روانشناس و رئیس پلیس استان زنجان با عنوان اینکه قانونگریزی آفت جدی جامعه است میگوید: «همراه با خلقت بشر برای حیات و زندگی، قانون طبیعی نیز وضع شد و نخستین قانونگریزی انسان توسط ابوالبشر و با خوردن میوه ممنوعه صورت گرفت.
وضع قانون و قانونشکنی همزاد یکدیگر هستند و جامعهای نداریم که بدون قانون حیات داشته باشد و با کاربرد قانون است که زندگی مدنی تداوم مییابد، هرچند قوانین محدود کنندهاند ولی مهم ترین ابزار تحقق عدالت و آزادی بشر هستند زیرا در تنظیم و اجرای صحیح آن روابط مشخص و مطالبهگری ظهور میکنند و در هر صورت باید به قانونپذیری اعضای جامعه نیز پرداخت.»
این روانشناس در ادامه میافزاید: «چرا قانونگریزی در جوامع رخ میدهد؟ جواب این پرسش به نظرم چند عامل است، رسیدن سریع به اهداف، نبود قانون قدرتمند برای برخورد با هنجارشکنان و پایین بودن نرخ قانونشکنی.
به طور مثال وقتی شخصی به جای درنظر گرفتن پارکینگ برای ساختمان نوسازش آنجا را تبدیل به یک واحد مسکونی میکند قانون ساخت و ساز چه برخوردی با وی میکند، این شخص با پرداخت یک جریمه نه چندان زیاد امضای پایان کارش را میگیرد و دراصل با پرداخت جریمه به شهرداری، قانون را زیر پایش میگذارد و این یعنی قانونگریزی!
در برخی از جوامع نیز قانونشکنی یک نوع ارزش به شمار میآید، وقتی در چنین جامعهای افرادی هستند که قمهکشی و عربدهکشی میکنند برای گروه همسن و سالشان به عنوان یک الگو به حساب میآیند و تبدیل به یک الگوی سرآمد میشوند.
متأسفانه قانونگریزی هماکنون تبدیل به یک ناهنجاری بزرگ اجتماعی و مختل کننده جریان عادی زندگی شده است، شهروندی که زبالهاش را هرجا دوست دارد میریزد، شخصی که در محیط کارش دروغ میگوید یا مدیری که صلاحیت جایگاهی را که به وی سپرده شده است ندارد، هر یک به گونهای منجر به بروز اختلال شده و میشوند.
باید تسلیم شدن در برابر قانون را به یک ارزش اجتماعی تبدیل کرد و برای رسیدن به این هدف باید هزینه قانونشکنی را در خود قانون افزایش داد تا بتوان از جمعیت قانونگریز کاست.
در کشور انگلیس برخی تخلفات رانندگی تا هزار پوند جریمه دارد یا در نیوزلند مصرف مشروبات الکلی و رانندگی در حالت مستی ۲۰ هزار دلار جریمه دارد و در شهر نیویورک نیز سرعت غیرمجاز با جریمه هزار و ۲۰۰ دلاری همراه خواهد بود و تکرار تخلفات، مجازات سنگینتر و محرومیتهای اجتماعی بیشتری را در پی دارد.»
مرجع : ایران