/اختصاصی تعادل/ نگاهی به جشنواره سی و سوم فیلم فجر
از کاخ جشنواره تا فیلمهای متوسط، خنثی و تلخ
نرگس خرقانی
تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۵۶
جشنواره فجر سی و سوم هم به پایان رسید تا شاهد ویترین یکساله تولیدات سینمای ایران باشیم. هر دوره از جشنواره نقاط قوت و ضعفی دارد که در نوع خود قابلبررسی است و میتواند به برگزاری بهتر جشنواره در سالهای آتی بیانجامد.
جشنواره امسال نقاط قوت و ضعفی دارد که هرکدام نیاز به بررسی دارد.
کاخی که خیال خلوت شدن ندارد!
از آغاز جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۶۱ این جشنواره فاقد یک مکان اختصاصی برای برگزاری و نمایش فیلمهاست. مشکلی که هنوز هم وجود دارد. با توجه به اینکه بسیاری از جشنوارههای مهم و معتبر دنیا دارای مکانی اختصاصی یا بهاصطلاح «کاخ برای برگزاری جشنواره» و نمایش فیلمها هستند و صاحبنظران با رفتوآمدی به جشنوارههای معتبر دنیا بارها به این مشکل اشارهکردهاند.
همه این صحبتها باعث شد که بالاخره سالن همایشهای برج میلاد بهعنوان مکان برگزاری جشنواره فیلم فجر انتخاب شود و امسال ششمین دوره از جشنواره فیلم فجر بود که در سالن برج میلاد برگزار میشد.
هرچند امکانات وسیع این سالن برای رسانهها و همچنین پذیرایی از مهمانها باعث شده بود که سالن برج میلاد بهعنوان مناسبترین گزینه کاخ جشنواره باشد؛ اما عدم استاندارد بودن صدای این سالن برای نمایش فیلم و یا عدم استاندارد بودن وسایل پخش فیلم، یکی از عمده مشکلات این سالن است که هنوز هم بهصورت کامل رفع نشده است و پابرجاست.
مناسب نبودن بالکن این سالن برای نمایش فیلم نیز یکی از مشکلات سالن همایشهای برج میلاد است که رفع آن نیز تقریباً غیرممکن است. در کنار این مشکلات، مکان این برج که در یک بزرگراه واقعشده و رفتوآمدش برای کسانی که فاقد اتومبیل شخصی هستند همواره، همراه با مشکلاتی همراه است.
باوجود تمامی این مشکلات برای خبرنگاران، منتقدان و رسانهها، بسیاری دوست داشتند فیلمها را در برج میلاد ببینند! کسانی که معمولاً هیچ ربطی به سینما ندارند و تنها علاقهمند به سینما هستند، خصوصاً دوست دارند که با بازیگران معروف عکس یادگاری بگیرند!
درحالیکه همواره هم اعلام میشود کاخ جشنواره سالن مربوط به رسانهها است؛ اما بسیاری از ارگانها و سازمانها برای کارمندان خود کارت برج میلاد را میگرفتند. کارمندانی که بعضاً کارشان هیچ ارتباطی به سینما نداشت و تنها علاقهمند به حضور در کاخ جشنواره بودند.
فضای کاخ جشنواره به شکلی شده بود که آدمهای نامربوط به سینما روزبهروز در سالن بیشتر میشدند و در بسیاری از موارد خبرنگاران و عکاسان ایستاده و یا روی پله فیلمها را تماشا میکردند و سالنی که معروف به سالن رسانه بود تبدیل به یکی از غیر رسانهایترین سالنهای جشنواره شده بود! در دوره سی و یکم همگروهی از اعضای انجمن منتقدان به نشانه اعتراض در هنگام نمایش آخرین فیلم جشنواره یعنی «هیس دخترها فریاد نمیزنند» بر روی سکوی سالن و مقابل پرده نشستند اما آنطور که باید به این اعتراض نیز توجه نشد! به نظر میرسید که سالن رسانهها سالبهسال جای کمتری برای رسانهها داشت!
امسال از سوی دبیرخانه جشنواره فیلم فجر اعلام شد، تنها ۵۰۰ نفر بیشتر از گنجایش سالن کارت صادرشده است. روزهای نخست جشنواره نیز به نظر میرسید که این گفته مسئولان جشنواره تقریباً درست است اما با گذر زمان و نزدیک شدن به پایان جشنواره، روزبهروز به مهمانانی که ربطی به سینما ندارند افزوده میشد، خصوصاً روز پنجم و ششم جشنواره که با روزهای پایان هفته مصادف بود، دوباره جایگاه رسانهها شد پلههای سالن و گوشه بالکن و گاهی هم ایستاده فیلم دیدن!
هرچند که امسال به نظر میرسید تا حد زیادی نظارت بر صدور کارتها بیشتر شده است اما بازهم این کافی نیست و بسیاری در جشنواره بودند که بدون کارت وارد سالن شده بودند! یا افرادی بودند که تنها به دلیل نسبت خانوادگی با مسئول و یا عوامل سینما دارای کارت کاخ جشنواره بودند!
شاید در این مورد تنها راهحل این باشد که کارت سالن برج میلاد به معنای واقعی تنها توسط دبیرخانه صادر شود و دیگر توصیه مدیران و مسئولان در صدور کارت تأثیری نداشته باشد. اتفاقی که به نظر خیلی دور از دسترس میرسد.
جشنوارهای برای فیلم اولیها طی سالهای پیش بسیاری از کارگردانان باسابقه سینمای ایران که متعلق به کارگردانان نسل اول و دوم سینما بودند، فیلمهایشان بسیار پایینتر از حد انتظار بود و همین باعث سروصداهای زیادی هم در جشنواره میشد و هم این سؤال را ایجاد میکرد که چرا کارگردانی که چند کار آخرش مملو از ایراد است همچنان فیلم میسازد، درحالیکه فیلمسازان جوان و خوشفکر این امکان را ندارند.
بسیاری از منتقدان به این وضع اعتقاد داشتند که جشنواره از پذیرش فیلمهایی اینچنینی بدون توجه به نام کارگردان خودداری کند تا این باعث شود که این کارگردانان صاحبنام دیروز نسبت به ساخت فیلمهایشان تجدیدنظر کنند و یا اینکه کلاً فیلم نسازند!
وجود این انتقادات باعث شد که بسیاری از مسئولان سینمای کشور به فکر جوانگرایی در عرصه فیلمسازی بیافتند و امسال نیز شاهد نتیجه این جوانگرایی بودیم. شاید در هیچ دورهای از جشنواره فیلم فجر تا این اندازه شاهد اینهمه فیلم اول نبودهایم. حتی کارگردانان باسابقهتر این دوره هم جزء کارگردانان نسل سوم بودند که درنهایت سه تا چهار فیلم در کارنامه فیلمسازیشان به چشم میخورد و البته نشان از توجه بیشتر مسئولان سینمایی کشور به جوانها داشت.
سینمای دیجیتال و باقی قضایا
با ورود دوربینهای دیجیتال به سینمای جهان، سینما در بسیاری از کشورها دچار تحولی شگرف شد و به قولی انقلاب دیجیتالی در سینمای جهان رخ داد. سینمای ایران نیز از این انقلاب دیجیتالی بینصیب نماند و بهمرورزمان فیلمهای سینمای ایران به سمت دیجیتالی شدن پیش رفتند بهطوریکه فیلمسازان نسل اول سینمای ایران نیز فیلمبرداری دیجیتالی را پذیرفتند و با این حقیقت در سینما کنار آمدند.
از دوره سی و یکم جشنواره فیلم فجر تمامی دستگاههای پخش فیلمها دیجیتالی شد و بنابراین عملاً راه برای فیلمبرداری دیجیتالی هموارتر شد؛ زیرا دیگر نیازی به تبدیل فیلم دیجیتالی به فرمت پخش نگاتیو نبود.
دوره سی و سوم جشنواره فجر یکی از دورههایی بود که بیش از هر زمان دیگری تأثیر سینمای دیجیتال را میشد بر آثار شرکتکنندگان مشاهده کرد.
هرچند که فیلمبرداری دیجیتال هم مشکلات خودش را دارد اما مزایای آن بیشتر است و به ساخت فیلمها کمک شایانی میکند. ازجمله این مزایا استفاده آسانتر از جلوههای ویژه کامپیوتری است که در بهتر شدن کیفیت فیلمها تأثیر دارد.
حضور چشمگیر کارگردانان جوان در این دوره بهخوبی این مزیت فیلمبرداری دیجیتال را در عمل نشان داد. با توجه به اینکه اکثر این کارگردانان کار فیلمسازی خود را با فیلمسازی دیجیتال آغاز کردهاند، بنابراین بیش از نسل قدیم با فضای دیجیتال آشنایی داشتند.
فیلمهای جشنواره امسال اکثراً از حیث تکنیکی بسیار خوب بودند. فیلمبرداریها نیز در اغلب آثار کیفیت بالایی داشت و این مهمترین مزیت اکثر فیلمهای امسال بود. حتی فیلمهایی که از حیث داستان و موضوعیت چندان حرفی برای گفتن نداشتند، اما در تکنیک و فیلمبرداری بسیار خوب بودند و این را میتوان یکی از نکات مثبت جشنواره امسال دانست و البته به فال نیک هم گرفت.
جشنوارهای بدون پدیده
بسیاری از منتقدان و صاحبنظران امسال منتظر یک پدیده در جشنواره فیلم فجر بودند. خصوصاً اینکه جشنواره امسال تعداد جوانها و فیلم اولیها زیاد بود و همین توقع را برای ظهور یک پدیده در جشنواره بالابرده بود؛ اما در جشنواره امسال بیشتر شاهد فیلمهایی متوسط بودیم. خوب بودن و بد بودن فیلمها در این حد بود که برخی فیلم متوسط رو به بالابودند و برخی فیلمها هم متوسط رو به پایین.
این نکته در فیلم اولیها بهخوبی به چشم میآمد و به نظر میرسید که فیلمسازان جوان تنها فیلمی ساختهاند که انتظارها را برآورده کند و قرار نیست شوکی در جشنواره ایجاد شود. حتی فیلمهای خوبی چون «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت»، «احتمال باران اسیدی» و «در دنیای تو ساعت چند است»، نیز فیلمهای متوسط خوبی بودند و کار متفاوتی در سینمای ایران به شمار نمیرفتند.
متوسط بودن فیلمهای جشنواره امسال حاوی چند پیام است. نخست اینکه؛ محدودیتها باعث شده است که بسیاری از فیلم اولیها از ریسک کردن بترسند. دوم اینکه؛ فیلم اولیها در عین محدودیت در انتخاب سوژهها میتوانند فیلمهایی بسازند که قابلقبول باشد و سوم اینکه؛ خیلی نمیتوان روی فیلم اول این فیلمسازان درباره آینده کاریشان قضاوت کرد.
آنها که در این دوره نبودند
همانطور که اشاره شد، جشنواره امسال جشنواره متوسطها بود و بسیاری از صاحبنظران دلیل این حد وسط را نبودن برخی از فیلمهایی میدانستند که میتوانست در جشنواره سروصدا به راه بی اندازد و در برخی از موارد هم گفته شد که علت کنار گذاشته شدن این فیلمها همین بود که قرار نبود در جشنواره امسال سروصدای خاصی راه بی افتد.
ازجمله این فیلمها میتوان به استراحت مطلق عبدالرضا کاهانی، دلم میخواهد آخرین ساخته بهمن فرمان آرا و نهنگ عنبر سامان مقدم اشاره کرد که هیچکدام در جشنواره امسال حضور نداشتند و بدون شک حضور هرکدام از این فیلمهای میتوانست جشنواره امسال را از جشنوارهای متوسط دور کند و گرمای بیشتری به جشنواره ببخشد.
و اما...
از همان ابتدای شروع به کار دولت تدبیر و امید به فیلمسازان این امید داده شد که در فضایی بدون سوء تفاهمات و دشمنیها میتوانند به کار خود ادامه دهند و در همان ابتدا هم این حسن نیت با بازگشایی دوباره خانه سینما نشان داده شد. با توجه به اینکه در زمان تعطیلی خانه سینما عملاً جشن سینمای ایران نیز تعطیلشده بود، وزارت ارشاد با برگزاری یک جشن و دعوت از تمامی فیلمسازان از همه نوع تفکر و دیدگاه سعی کرد که فضایی آشتیجویانه را ایجاد کند.
همه این اقدامات دولت تدبیر و امید قابلتقدیر، درست و بهجا بود و باعث شد که بسیاری از فیلمسازان از سرخوردگی رها شوند و با امید بیشتر به فعالیت خود ادامه دهند؛ اما باید این رویه را در عمل هم شاهد باشیم و بخشی از این موضوع به فیلمهایی که در طی سال ساخته میشود مربوط میشود.
تمامی فیلمهای جشنواره امسال مربوط به زمانی است که دولت جدید به روی کار آمده است و دیدن اینهمه فیلم متوسط و خنثی و تلخ در این دوره که نوید «امید» را به سینمای ایران دادهاند، بسیار نگرانکننده است و چه خوب اگر مسئولان سینمای ایران تکلیف خود را با محدودیتهای پیش روی خود و فیلمسازان مشخص میکردند تا تنها شنونده و شاهد وعدههای از سوی دولت تدبیر و امید در سینمای ایران نباشیم.
جشنواره امسال نقاط قوت و ضعفی دارد که هرکدام نیاز به بررسی دارد.
کاخی که خیال خلوت شدن ندارد!
از آغاز جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۶۱ این جشنواره فاقد یک مکان اختصاصی برای برگزاری و نمایش فیلمهاست. مشکلی که هنوز هم وجود دارد. با توجه به اینکه بسیاری از جشنوارههای مهم و معتبر دنیا دارای مکانی اختصاصی یا بهاصطلاح «کاخ برای برگزاری جشنواره» و نمایش فیلمها هستند و صاحبنظران با رفتوآمدی به جشنوارههای معتبر دنیا بارها به این مشکل اشارهکردهاند.
همه این صحبتها باعث شد که بالاخره سالن همایشهای برج میلاد بهعنوان مکان برگزاری جشنواره فیلم فجر انتخاب شود و امسال ششمین دوره از جشنواره فیلم فجر بود که در سالن برج میلاد برگزار میشد.
هرچند امکانات وسیع این سالن برای رسانهها و همچنین پذیرایی از مهمانها باعث شده بود که سالن برج میلاد بهعنوان مناسبترین گزینه کاخ جشنواره باشد؛ اما عدم استاندارد بودن صدای این سالن برای نمایش فیلم و یا عدم استاندارد بودن وسایل پخش فیلم، یکی از عمده مشکلات این سالن است که هنوز هم بهصورت کامل رفع نشده است و پابرجاست.
مناسب نبودن بالکن این سالن برای نمایش فیلم نیز یکی از مشکلات سالن همایشهای برج میلاد است که رفع آن نیز تقریباً غیرممکن است. در کنار این مشکلات، مکان این برج که در یک بزرگراه واقعشده و رفتوآمدش برای کسانی که فاقد اتومبیل شخصی هستند همواره، همراه با مشکلاتی همراه است.
باوجود تمامی این مشکلات برای خبرنگاران، منتقدان و رسانهها، بسیاری دوست داشتند فیلمها را در برج میلاد ببینند! کسانی که معمولاً هیچ ربطی به سینما ندارند و تنها علاقهمند به سینما هستند، خصوصاً دوست دارند که با بازیگران معروف عکس یادگاری بگیرند!
درحالیکه همواره هم اعلام میشود کاخ جشنواره سالن مربوط به رسانهها است؛ اما بسیاری از ارگانها و سازمانها برای کارمندان خود کارت برج میلاد را میگرفتند. کارمندانی که بعضاً کارشان هیچ ارتباطی به سینما نداشت و تنها علاقهمند به حضور در کاخ جشنواره بودند.
فضای کاخ جشنواره به شکلی شده بود که آدمهای نامربوط به سینما روزبهروز در سالن بیشتر میشدند و در بسیاری از موارد خبرنگاران و عکاسان ایستاده و یا روی پله فیلمها را تماشا میکردند و سالنی که معروف به سالن رسانه بود تبدیل به یکی از غیر رسانهایترین سالنهای جشنواره شده بود! در دوره سی و یکم همگروهی از اعضای انجمن منتقدان به نشانه اعتراض در هنگام نمایش آخرین فیلم جشنواره یعنی «هیس دخترها فریاد نمیزنند» بر روی سکوی سالن و مقابل پرده نشستند اما آنطور که باید به این اعتراض نیز توجه نشد! به نظر میرسید که سالن رسانهها سالبهسال جای کمتری برای رسانهها داشت!
امسال از سوی دبیرخانه جشنواره فیلم فجر اعلام شد، تنها ۵۰۰ نفر بیشتر از گنجایش سالن کارت صادرشده است. روزهای نخست جشنواره نیز به نظر میرسید که این گفته مسئولان جشنواره تقریباً درست است اما با گذر زمان و نزدیک شدن به پایان جشنواره، روزبهروز به مهمانانی که ربطی به سینما ندارند افزوده میشد، خصوصاً روز پنجم و ششم جشنواره که با روزهای پایان هفته مصادف بود، دوباره جایگاه رسانهها شد پلههای سالن و گوشه بالکن و گاهی هم ایستاده فیلم دیدن!
هرچند که امسال به نظر میرسید تا حد زیادی نظارت بر صدور کارتها بیشتر شده است اما بازهم این کافی نیست و بسیاری در جشنواره بودند که بدون کارت وارد سالن شده بودند! یا افرادی بودند که تنها به دلیل نسبت خانوادگی با مسئول و یا عوامل سینما دارای کارت کاخ جشنواره بودند!
شاید در این مورد تنها راهحل این باشد که کارت سالن برج میلاد به معنای واقعی تنها توسط دبیرخانه صادر شود و دیگر توصیه مدیران و مسئولان در صدور کارت تأثیری نداشته باشد. اتفاقی که به نظر خیلی دور از دسترس میرسد.
جشنوارهای برای فیلم اولیها طی سالهای پیش بسیاری از کارگردانان باسابقه سینمای ایران که متعلق به کارگردانان نسل اول و دوم سینما بودند، فیلمهایشان بسیار پایینتر از حد انتظار بود و همین باعث سروصداهای زیادی هم در جشنواره میشد و هم این سؤال را ایجاد میکرد که چرا کارگردانی که چند کار آخرش مملو از ایراد است همچنان فیلم میسازد، درحالیکه فیلمسازان جوان و خوشفکر این امکان را ندارند.
بسیاری از منتقدان به این وضع اعتقاد داشتند که جشنواره از پذیرش فیلمهایی اینچنینی بدون توجه به نام کارگردان خودداری کند تا این باعث شود که این کارگردانان صاحبنام دیروز نسبت به ساخت فیلمهایشان تجدیدنظر کنند و یا اینکه کلاً فیلم نسازند!
وجود این انتقادات باعث شد که بسیاری از مسئولان سینمای کشور به فکر جوانگرایی در عرصه فیلمسازی بیافتند و امسال نیز شاهد نتیجه این جوانگرایی بودیم. شاید در هیچ دورهای از جشنواره فیلم فجر تا این اندازه شاهد اینهمه فیلم اول نبودهایم. حتی کارگردانان باسابقهتر این دوره هم جزء کارگردانان نسل سوم بودند که درنهایت سه تا چهار فیلم در کارنامه فیلمسازیشان به چشم میخورد و البته نشان از توجه بیشتر مسئولان سینمایی کشور به جوانها داشت.
سینمای دیجیتال و باقی قضایا
با ورود دوربینهای دیجیتال به سینمای جهان، سینما در بسیاری از کشورها دچار تحولی شگرف شد و به قولی انقلاب دیجیتالی در سینمای جهان رخ داد. سینمای ایران نیز از این انقلاب دیجیتالی بینصیب نماند و بهمرورزمان فیلمهای سینمای ایران به سمت دیجیتالی شدن پیش رفتند بهطوریکه فیلمسازان نسل اول سینمای ایران نیز فیلمبرداری دیجیتالی را پذیرفتند و با این حقیقت در سینما کنار آمدند.
از دوره سی و یکم جشنواره فیلم فجر تمامی دستگاههای پخش فیلمها دیجیتالی شد و بنابراین عملاً راه برای فیلمبرداری دیجیتالی هموارتر شد؛ زیرا دیگر نیازی به تبدیل فیلم دیجیتالی به فرمت پخش نگاتیو نبود.
دوره سی و سوم جشنواره فجر یکی از دورههایی بود که بیش از هر زمان دیگری تأثیر سینمای دیجیتال را میشد بر آثار شرکتکنندگان مشاهده کرد.
هرچند که فیلمبرداری دیجیتال هم مشکلات خودش را دارد اما مزایای آن بیشتر است و به ساخت فیلمها کمک شایانی میکند. ازجمله این مزایا استفاده آسانتر از جلوههای ویژه کامپیوتری است که در بهتر شدن کیفیت فیلمها تأثیر دارد.
حضور چشمگیر کارگردانان جوان در این دوره بهخوبی این مزیت فیلمبرداری دیجیتال را در عمل نشان داد. با توجه به اینکه اکثر این کارگردانان کار فیلمسازی خود را با فیلمسازی دیجیتال آغاز کردهاند، بنابراین بیش از نسل قدیم با فضای دیجیتال آشنایی داشتند.
فیلمهای جشنواره امسال اکثراً از حیث تکنیکی بسیار خوب بودند. فیلمبرداریها نیز در اغلب آثار کیفیت بالایی داشت و این مهمترین مزیت اکثر فیلمهای امسال بود. حتی فیلمهایی که از حیث داستان و موضوعیت چندان حرفی برای گفتن نداشتند، اما در تکنیک و فیلمبرداری بسیار خوب بودند و این را میتوان یکی از نکات مثبت جشنواره امسال دانست و البته به فال نیک هم گرفت.
جشنوارهای بدون پدیده
بسیاری از منتقدان و صاحبنظران امسال منتظر یک پدیده در جشنواره فیلم فجر بودند. خصوصاً اینکه جشنواره امسال تعداد جوانها و فیلم اولیها زیاد بود و همین توقع را برای ظهور یک پدیده در جشنواره بالابرده بود؛ اما در جشنواره امسال بیشتر شاهد فیلمهایی متوسط بودیم. خوب بودن و بد بودن فیلمها در این حد بود که برخی فیلم متوسط رو به بالابودند و برخی فیلمها هم متوسط رو به پایین.
این نکته در فیلم اولیها بهخوبی به چشم میآمد و به نظر میرسید که فیلمسازان جوان تنها فیلمی ساختهاند که انتظارها را برآورده کند و قرار نیست شوکی در جشنواره ایجاد شود. حتی فیلمهای خوبی چون «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت»، «احتمال باران اسیدی» و «در دنیای تو ساعت چند است»، نیز فیلمهای متوسط خوبی بودند و کار متفاوتی در سینمای ایران به شمار نمیرفتند.
متوسط بودن فیلمهای جشنواره امسال حاوی چند پیام است. نخست اینکه؛ محدودیتها باعث شده است که بسیاری از فیلم اولیها از ریسک کردن بترسند. دوم اینکه؛ فیلم اولیها در عین محدودیت در انتخاب سوژهها میتوانند فیلمهایی بسازند که قابلقبول باشد و سوم اینکه؛ خیلی نمیتوان روی فیلم اول این فیلمسازان درباره آینده کاریشان قضاوت کرد.
آنها که در این دوره نبودند
همانطور که اشاره شد، جشنواره امسال جشنواره متوسطها بود و بسیاری از صاحبنظران دلیل این حد وسط را نبودن برخی از فیلمهایی میدانستند که میتوانست در جشنواره سروصدا به راه بی اندازد و در برخی از موارد هم گفته شد که علت کنار گذاشته شدن این فیلمها همین بود که قرار نبود در جشنواره امسال سروصدای خاصی راه بی افتد.
ازجمله این فیلمها میتوان به استراحت مطلق عبدالرضا کاهانی، دلم میخواهد آخرین ساخته بهمن فرمان آرا و نهنگ عنبر سامان مقدم اشاره کرد که هیچکدام در جشنواره امسال حضور نداشتند و بدون شک حضور هرکدام از این فیلمهای میتوانست جشنواره امسال را از جشنوارهای متوسط دور کند و گرمای بیشتری به جشنواره ببخشد.
و اما...
از همان ابتدای شروع به کار دولت تدبیر و امید به فیلمسازان این امید داده شد که در فضایی بدون سوء تفاهمات و دشمنیها میتوانند به کار خود ادامه دهند و در همان ابتدا هم این حسن نیت با بازگشایی دوباره خانه سینما نشان داده شد. با توجه به اینکه در زمان تعطیلی خانه سینما عملاً جشن سینمای ایران نیز تعطیلشده بود، وزارت ارشاد با برگزاری یک جشن و دعوت از تمامی فیلمسازان از همه نوع تفکر و دیدگاه سعی کرد که فضایی آشتیجویانه را ایجاد کند.
همه این اقدامات دولت تدبیر و امید قابلتقدیر، درست و بهجا بود و باعث شد که بسیاری از فیلمسازان از سرخوردگی رها شوند و با امید بیشتر به فعالیت خود ادامه دهند؛ اما باید این رویه را در عمل هم شاهد باشیم و بخشی از این موضوع به فیلمهایی که در طی سال ساخته میشود مربوط میشود.
تمامی فیلمهای جشنواره امسال مربوط به زمانی است که دولت جدید به روی کار آمده است و دیدن اینهمه فیلم متوسط و خنثی و تلخ در این دوره که نوید «امید» را به سینمای ایران دادهاند، بسیار نگرانکننده است و چه خوب اگر مسئولان سینمای ایران تکلیف خود را با محدودیتهای پیش روی خود و فیلمسازان مشخص میکردند تا تنها شنونده و شاهد وعدههای از سوی دولت تدبیر و امید در سینمای ایران نباشیم.