گفتگوی اختصاصی «تعادل»؛
رامبد جوان: «آزادی مشروط» من را یاد بچگی ام انداخت
تاریخ انتشار
شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۲۱:۲۶
سرویس فرهنگ و هنر سایت «تعادل»/ نمایش فیلم «آزادی مشروط» به کارگردانی حسین مهکام در کاج جشنواره فرصت مناسبی برای گفتگو با رامبد جوان را مهیا کرد. گفتگو با او مرا به لابلای خاطراتی که از هنرنماییهایش در ذهن دارم میغلتاند. از آنجا که در کنار خسرو شکیبایی «خانه سبز» را برای همیشه در ذهنمان ماندگار کرد. تا همین چند صباحی پیش، که هنوز مزه خندههایمان در سالن سینما پس از تماشای «ورود آقایان ممنوع» را با خود دارم.
از او میپرسم حضور در «آزادی مشروط» او را به یاد کودکی و نوجوانیاش انداخته است؟، و او با لبخند، پاسخ میدهد: حضور در این اثر من و دیگر دوستان را یاد کارتونهای زمان خودمان انداخت اینکه چقدر کارتونهای آن موقع تلخ و جدی بودند.
میگویم: اما تا آنجا که من میدانم هم نسلهایی شما خیلی تلخ و جدی نیستند و تعداد چشمگیری از هنرمندان طناز ما، با شما هم نسلاند: نمیدانم شاید سعی کردیم مبارزه کنیم و تحت تأثیر آن کارتونها قرار نگیریم.
بیآنکه من چیزی بگویم با جدیتی غیرقابل انتظار، ادامه میدهد: من در کودکی و نوجوانی پسربچه شیطانی نبودم. اولین روز مدرسه را به یاد دارم، دیدم بچهای دستش را به تیر چراغ برق گرفته و مادرش او را میکشد تا به مدرسه ببرد اصلاً متوجه دلیل کار او نشدم اما فردا من هم مثل آن کودک به تیر چراغ برق چسبیده بودم و از رفتن به مدرسه ممانعت میکردم.
صحبتهایش این گونه ادامه میدهد: چند مسئله در انتخاب دخیل هستند، ابتدا گروه و عوامل پروژه که خوشبختانه گروه «آزادی مشروط» از بهترینها هستند. همچنین ارتباط برقرار کردن با کارگردان از اهمیت ویژهای برخوردار است من و حسین مهکام قبل از همکاری در این اثر برای سناریوی دیگری با هم آشنا شده و گپ زده بودیم. حسین برایم انسانی دوست داشتنی است و نقش جذابی را در «آزادی مشروط» به من پیشنهاد داده است.
حرفهای این فیلم برای جامعه ضروری است ارتباط پدر و مادرها با بچههایشان و بلاعکس و عدم ارتباط و یا ارتباط غلط میتواند بسیار خطرناک باشد و کوچکترین بیتوجهی از جانب هر دو طرف به خواستهها، قوانین و چهارچوبهای یکدیگر میتواند سبب آسیبهای جدی در آینده شود و بیان این حرفها مهم و ضروری است.
او با بیان اینکه امیدورام این اثر دیده شود، میافزاید: اما واقعیت این است که تماشاچی و مردم ما غیرقابل پیش بینی هستند بنابراین نمیتوان از حالا اکران را پیش بینی کرد. همه چیز از جمله شرایط اجتماعی و سیاسی و حتی وضعیت آب و هوا در نوع خواستهها و تمایلشان به سینما تعیین کننده است.
از او میپرسم حضور در «آزادی مشروط» او را به یاد کودکی و نوجوانیاش انداخته است؟، و او با لبخند، پاسخ میدهد: حضور در این اثر من و دیگر دوستان را یاد کارتونهای زمان خودمان انداخت اینکه چقدر کارتونهای آن موقع تلخ و جدی بودند.
میگویم: اما تا آنجا که من میدانم هم نسلهایی شما خیلی تلخ و جدی نیستند و تعداد چشمگیری از هنرمندان طناز ما، با شما هم نسلاند: نمیدانم شاید سعی کردیم مبارزه کنیم و تحت تأثیر آن کارتونها قرار نگیریم.
بیآنکه من چیزی بگویم با جدیتی غیرقابل انتظار، ادامه میدهد: من در کودکی و نوجوانی پسربچه شیطانی نبودم. اولین روز مدرسه را به یاد دارم، دیدم بچهای دستش را به تیر چراغ برق گرفته و مادرش او را میکشد تا به مدرسه ببرد اصلاً متوجه دلیل کار او نشدم اما فردا من هم مثل آن کودک به تیر چراغ برق چسبیده بودم و از رفتن به مدرسه ممانعت میکردم.
صحبتهایش این گونه ادامه میدهد: چند مسئله در انتخاب دخیل هستند، ابتدا گروه و عوامل پروژه که خوشبختانه گروه «آزادی مشروط» از بهترینها هستند. همچنین ارتباط برقرار کردن با کارگردان از اهمیت ویژهای برخوردار است من و حسین مهکام قبل از همکاری در این اثر برای سناریوی دیگری با هم آشنا شده و گپ زده بودیم. حسین برایم انسانی دوست داشتنی است و نقش جذابی را در «آزادی مشروط» به من پیشنهاد داده است.
حرفهای این فیلم برای جامعه ضروری است ارتباط پدر و مادرها با بچههایشان و بلاعکس و عدم ارتباط و یا ارتباط غلط میتواند بسیار خطرناک باشد و کوچکترین بیتوجهی از جانب هر دو طرف به خواستهها، قوانین و چهارچوبهای یکدیگر میتواند سبب آسیبهای جدی در آینده شود و بیان این حرفها مهم و ضروری است.
او با بیان اینکه امیدورام این اثر دیده شود، میافزاید: اما واقعیت این است که تماشاچی و مردم ما غیرقابل پیش بینی هستند بنابراین نمیتوان از حالا اکران را پیش بینی کرد. همه چیز از جمله شرایط اجتماعی و سیاسی و حتی وضعیت آب و هوا در نوع خواستهها و تمایلشان به سینما تعیین کننده است.