۰

سناریوی سرنوشت جنایی دختر 5 ماهه

تاریخ انتشار
دوشنبه ۸ تير ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۱۳
تماس یک ناشناس
زنگ تلفن پلیس ۱۱۰ پایتخت به صدا درآمد. آن‌سوی خط مرد ناشناسی ادعای تلخی کرد و گفت که هنگام عبور از خیابان تجریش با یک ساک دستی که در آن جسد نوزاد پنج ماهه‌ای قرار دارد، روبه‌رو شده است.دقایقی بعد تیمی از مأموران تجسس کلانتری ۱۰۱ تجریش به محل اعزام شده و دیدند که پیکر بی‌جان نوزاد دختری داخل ساک و کنار ساختمان آتش‌نشانی رها شده است.دقایقی نگذشته بود که ماجرا به بازپرس جنایی تهران اطلاع داده شد و با توجه به اینکه در صحنه رها شدن جسد، هیچ سرنخی نبود، جسد نوزاد ناشناس به پزشکی قانونی انتقال یافت تا علت مرگش مشخص شود.
یک جنایت دلخراش
همزمان با اقدامات پزشکی برای علت‌یابی مرگ، مأموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی وارد عمل شدند تا بتوانند مشخصات و خانواده این نوزاد را شناسایی کنند اما همه شاخه‌های تحقیقی به بن‌بست خورد. از سوی دیگر متخصصان پزشکی قانونی پس از آسیب‌شناسی و سم‌شناسی اعلام کردند مرگ نوزاد ناشناس ناشی از انسداد مجرای تنفسی بوده و وی قربانی یک جنایت دردناک شده است.همین نظریه پزشکی قانونی تجسس‌ها را وارد مرحله تازه‌تری کرد و مأموران پلیس که خود را در برابر یک قتل دیده بودند برای ردیابی عامل جنایت خاموش به اقدامات اطلاعاتی گسترده‌ای دست زدند.
پدر و مادر تبهکار
همه شاخه‌ها به بن‌بست خورده بود تا اینکه مرد ۷۰ ساله‌ای به اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران رفت و پرده از راز هولناک پسر افیونی‌اش برداشت. این مرد ادعا داشت پدربزرگ نوزاد دختری است که به قتل رسیده و به تیم پلیسی گفت: چندی پیش پسرم به خاطر اعتیاد و سرقت به زندان محکوم شد و او در زندان بود که عروسم نوزاد دخترش را به دنیا آورد. متأسفانه پسرم و همسرش هر دو به شیشه اعتیاد داشته و کاری جز دزدی بلد نبودند. به خاطر همین هنوز پنج ماه از آزادی پسرم نگذشته بود که این‌بار عروسم به خاطر سرقت دستگیر شد و به زندان افتاد. با وجود اینکه باید نوزاد در زندان پیش مادرش نگهداری می‌شد، پسرم به طور موقت سرپرستی همه بچه‌هایش را بر‌عهده گرفت تا مراحل اداری برای انتقال نوه‌ام به زندان و نزد مادرش صورت گیرد.پدربزرگ خانواده گفت: مدتی نگذشته بود که دیدم از نوزاد خبری نیست. وقتی پرس‌و‌جو کردم، فهمیدم پسرم او را کشته است. شنیدم یک روز وقتی بچه بی‌تابی می‌کرد، پسرم در توهم شیشه‌ای او را با بالشت خفه کرده است و سپس در یک ساک جاسازی و در کنار ساختمان آتش‌نشانی تجریش رها کرده است و بعد خودش در تماس تلفنی با ۱۱۰ پلیس را در جریان قرار داده است.
بازداشت پدر جنایتکار
با افشای راز این جنایت تلخ، کارآگاهان که خانواده نوزاد را شناسایی کرده بودند، پدر جنایتکار را به دام انداختند. وی که باور نداشت پدرش او را لو داده است، گفت: سال‌هاست که من و همسرم به شیشه اعتیاد داریم. مدتی پیش همسرم به خاطر سرقت به زندان محکوم شد و در این مدت نگهداری بچه‌هایمان به عهده خودم بود. از آنجا که به تازگی صاحب دختری شده بودیم، دخترم خیلی بی‌تابی و گریه می‌کرد. هر کاری می‌کردم که او را ساکت کنم، بی‌فایده بود. خیلی خسته شده بودم و نمی‌دانستم چکار کنم به طوری که به تنگ آمده بودم و روز حادثه او که گریه می‌کرد، از شدت عصبانیت بالشتی را برداشتم و روی دهانش گذاشتم و فشار دادم. وقتی مطمئن شدم نفس نمی‌کشد، جسد بی‌جانش را داخل ساک گذاشتم و به خیابان تجریش بردم. در آنجا با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم و وانمود کردم که رهگذرهستم و در خیابان خیلی اتفاقی با جسد نوزادی روبه‌رو شده‌ام. اکنون نیز بشدت از عملکرد خود پشیمانم.
مادر فراری
صبح دیروز این پدر سنگدل که قرار بود در شعبه ۴ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی و دو قاضی مستشار تحت محاکمه قرار بگیرد، وقتی مشخص شد مادر نوزاد با کفالت از زندان آزاد شده و فراری است، دوباره به زندان بازگشت تا با شناسایی زن جوان و حضور وی در جلسه دادگاه، محاکمه شود.
مرجع : روزنامه ایران
کد مطلب : ۴۷۹۳۳
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.