۱
۱۵

«خــــــــــــــدا» تنها برای عذاب؟!

تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۳۰
«خــــــــــــــدا» تنها برای عذاب؟!
اگر در میان مردم و همراه با مردم قدم بزنید در کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر، حالت غم را در پس صورت‌های خسته از سرکار برگشتهٔ اغلبشان می‌توانید پیدا کنید، غمی که شاید بتوان علتش را در باورهایی دانست که به‌طور ناخودآگاه در پستوهای ذهن تزریق می‌شود.

ازنظر روانشناسی هر چیز مثبت، مثبت را جذب می‌کند و هر چیز منفی، منفی را. نور در جستجوی نور است و ظلمت شیفته ظلمت اما نباید فراموش کنیم گفتار دیگران، تأیید و یا سرزنش‌های آنان چقدر در انتخاب چگونه اندیشیدن افراد مهم است.

حرف‌هایی که به گوش شما می‌رسد، به‌طور ناخودآگاه در ضمیر شما ثبت و بر روی رفتار و روح شما تأثیر می‌گذارد. اگر این صحبت‌ها دارای انرژی منفی باشد شمارا به سمت ناراحتی سوق می‌دهد و اگر دارای بار مثبتی از انرژی باشد، شمارا به سمت شادبودن هدایت می‌کنند.

به‌طور مثال زمانی که شما بااحساس خوب و خوشایند وارد یک تاکسی که ازقضا آهنگ غمگینی گذاشته است، می‌شوید و تمام حواستان را معطوف کتابی می‌کنید که در دستان شماست؛ زمانی که به مقصد می‌رسید با ناراحتی و احساس کرخی از تاکسی خارج می‌شوید که این توصیف کاملی از تأثیر انرژی بر ناخودآگاه انسان است.

در قرآن که کتاب زندگی ما معنا شده است نیز دارای بعدهایی از انرژی است، کلمه بهشت ۷۷ مرتبه که به قطع ساطع کننده انرژی خوب و کلمه جهنم که حامل انرژی ترس است نیز به همان میزان یعنی ۷۷ مرتبه تکرار شده است.

بعضی از سخنرانان دینی در مجالس سخنرانی خود، همواره مردم را از فرو رفتن در جهنمی که خداوند برای عقوبت کارها در نظر گرفته است، بیم می‌دهند و کارهای زشت آنان را چوبی برای هیزم آتش آن می‌دادند.

در سخنرانی آنان هیچ نشانی از مهربانی و عطوفت خداوند نیست و به طبع، این قبیل افراد بیشتر تمایل دارند که در مدت‌زمانی که برای برگزاری مراسم در اختیار دارند مردم را بیش از هرزمانی دیگر و هر فرد دیگر هشدار دهند و انذار کنند که این کارهایی که شما انجام می‌دهید، قهر خداوند را برمی‌انگیزد و سخت کیفری دارد این گناهان شما!

حرف‌هایی که حس یاس و ناامیدی را در مردمی که همواره در حال دست‌وپنجه نرم کردن با مشکلات اقتصادی هستند، بیشتر می‌کند و تأثیر مخرب را در ذهن برجای می‌گذارد.

فردی با خوش‌صورتی برای ایجاد سیرتی خوش به این محافل گام می‌گذارد و موقع خروج با دلی گرفته از گناهانی که نمی‌داند کدام‌یک ممکن است که مورد عفو و بخشش خداوند قرار نگیرد، خارج می‌شود و روحیه شاد خود را به خاطر صحبت‌های گفته‌شده ازدست‌داده است.

بعضی سخنرانان نیز آن‌قدر از مهربانی و عطف الهی سخن میگویند که مردم را به شک وا می‌دارند که آیا وجود جهنم، حقیقت دارد؟

خدایی که این‌چنین مهربان است که برای هر گناهی، راهی به نام توبه باز گذاشته است؛ قطعاً نمی‌تواند بنده‌اش را در جهنمی متشکل از آتش بسوزاند و نظاره‌گر شود و به‌نوعی خوش‌بینی کاذب را در افراد به وجود می‌آورد.

این‌که در قرآن کریم، کلمه بهشت و جهنم به یک‌میزان مورداستفاده قرارگرفته است به‌طورقطع نکته‌ای بسیار مهم است که ازنظر روانشناسی شاید بتوان از این بعد موردبررسی قرارداد که انرژی مثبت و خوش‌بینی در کنار انرژی منفی و بدبینی ایجاد یک تعادل را می‌کند.

پس بهتر نیست نگاه تاریکی که بر دین سایه افکنده است را از بین ببریم و در کنار بیمی که مردم را از گناه و عذاب می‌دهیم، آن‌ها را به روشنایی و فرجام نیک در پس انجام کارهایی که موردپسند خداوند است سوق دهیم؟

خداوند که تنها در جملهٔ «بسم‌الله الرحمن الرحیم» مهربانی خود را بر همگان آشکار می‌کند و در بحارالانوار نیز پیامبر خوبی‌ها، حضرت محمد (ص) این‌گونه بیان می‌کند که: «هر کس بسم‌الله الرحمن الرحیم را قرائت کند خداوند به ازای هر حرفِ آن چهار هزار حسنه برایش می‌نویسد و چهار هزار گناه از او پاک می‌کند و چهار هزار درجه او را بالا می‌برد.»

تنها در یک جمله می‌توان، مهربانی و عطف خداوند را دید، پس چگونه می‌شود که همیشه از تاریکی‌ها و گناهان بیم دهند و آشکارای نور و روشنایی را به فراموشی سپارند؟
امید آن می‌رود همان‌گونه که در قرآن، تعادل در میان جهنم و بهشت برقرار است به همان میزان در کلمات کسانی که دین خدا و رسول گل‌ها را به گوش مردم می‌رسانند نیز دیده شود.

"ح-ا"
کد مطلب : ۳۴۵۷۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

نظرات شما
هموطن
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۴/۰۳/۱۹ ۱۳:۲۸
خداوندا به حق و برکت بزرگواری ات تمام غافلان و بی اطلاعان از فضل و کرم و بخشش ات را مورد لطف و رحمتت قرار بده آمین
کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.