«تعادل» گزارش میدهد؛
نگاهی به سه اردوگاه فعال در انتخابات
تاریخ انتشار
يکشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۵۱
به گزارش خبرنگار سیاسی «تعادل»، کمتر از یک سال به برگزاری ماراتن انتخاباتی باقیمانده است ماراتنی که طی آن ۲۹۰ نفر راهی بهارستان میشوند و برای مردم قانونگذاری میکنند طی این چند ماه مانده به انتخابات تحرک فعالان سیاسی بهصورت منسجمتر پیش رفته است و برگزاری همایشهای مختلف از سوی جناح اصولگرا و اصلاحطلب تصدیقکننده این ادعا است طی این گزارش نگاهی به دو جناح اصلی کشور و موقعیت جبهه اعتدال و جریان مستقل میاندازیم.
انتخابات پیش رو را میتوان بهصورت یک سهقطبی رقابتی تعریف کرد که یکقطب این رقابتها را اصولگرایان، قطب دیگر را اصلاحطلبان به همراهی جریان دولت و قطب آخر را میتوان به نام طیف احمدینژاد نامگذاری کرد.
فتنه ۸۸ و حوادث سیاسی بعد از انتخابات ریاست جمهوری بر بخشهای مختلف کشور ازجمله بر آرایش سیاسی گروهها و جناحهای سیاسی تأثیر گذاشت و بخشی اعظمی از اصلاحطلبان به دلیل خطای راهبردی و ورود حمایتآمیز به جریان فتنه، به انزوا سیاسی رفتند، اما ازآنجاییکه نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر مردمسالاری دینی شکلگرفته است همچون پدری مهربان مجدداً آغوش خود را به روی این جناح خاطی باز کرد و در انتخابات ۹۲ فرصتی در اختیار اصلاحطلبان گذاشت بهگونهای که این جبهه توانست با قرار گرفتن پشت سر حسن روحانی با شعار اعتدال، بر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری اثر گذاشته و تا حد قابلتوجهی جایگاه خود را در نظام سیاسی کشور بازسازی کند.
اصلاحطلبان و امکان ائتلاف انتخاباتی با جریان دولت
درنتیجه طی انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ بخشی از جبهه اصلاحطلبی (مانند طیف کارگزاران سازندگی و اعتدال و توسعه) مجدداً به مناصب اجرایی بازگشتند و مقدمه بازسازی بخش آسیبدیده این جبهه فراهم شد.
بهصورت طبیعی اصلاحات برای بازسازی خود از ظرفیتهای ایجادشده بعد از انتخابات بهار ۱۳۹۲ و روی کار آمدن دولت تدبیر و امید به بهترین شکل ممکن بهره برده است اما با نگاهی به آخرین همایش اصلاحطلبان و قرار گرفتن افرادی مثل محمد خزعلی و هادی غفاری که به تندروی شناخته میشوند در ردیف اول همایش، ارزیابیها را بهگونهای دیگر رقم میزند.
بزرگان جناح اصلاحطلب بهمنظور بازسازی طیف خود و پیدا کردن هویتی مستقل، سیاست ائتلاف با دولت یازدهم و استفاده از بستر حمایتی این دولت را در پیش گرفتند تا جایی که برای این کار دست به دامن عناصر سیاسی مانند آیتالله هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری شدهاند.
اصولگرایان و کلاف سردرگم وحدت
جبهه اصولگرایان نیز بعد از واگذاری انتخابات ریاستجمهوری بهار ۹۲ آنهم درحالیکه تنها نامزد جبهه رقیب با ائتلافی تمامعیار در برابر چهار نامزد مشتت جبهه اصولگرایی با پیروزی به پاستور راه یافت تا حدی به خود آمده است...
قاطعانه میتوان گفت که اصولگرایی، از ماجرای فتنه ۸۸ آسیب مستقیمی ندید، بلکه از آن برای تضعیف هرچه بیشتر جناح رقیب بهره جست، اما عملکرد دولتهای نهم و دهم خواهناخواه بهحساب این جبهه گذاشته شد تا در کنار عدم انسجام درونی، بهانه و فرصت کافی برای تضعیف و تخریب آنان فراهم آید اما در نگاه دیگری میتوان گفت که عملکرد دولت احمدینژاد برخلاف آنچه اصولگرایان فکر میکنند آنقدرها هم قابل فرار کردن نیست بلکه دولتهای نهم و دهم دستاوردهای عظیمی داشتند که در این گزاره قابلگفتن نیست و میطلبد تا در گزارشی ویژه به آن پرداخت.
اصولگرایان بیش از آنکه رقیب بتواند به آنان آسیب بزند بیشتر خودشان به این مسئله دامن زدهاند چنددستگی و پراکندگی جبهه اصولگرایان این روزها بحث رایجی در میان فعالان این جبهه است و همه از ضرورت ائتلاف و اتحاد دم میزنند با توجه به ضربهای که اصولگرایان از انتخابات ۹۲ خوردند مطمئناً آمادگی ائتلاف و حرفشنوی از بزرگان در میان آنان نیز پررنگتر شده است.
تاختوتاز بیرقیب جریان مستقل
طی سالهای اخیر تلاش زیادی برای راهاندازی جریان سومی بنام مستقل از طرف چهرههای سیاسی صورت گرفت که بیشتر خود را در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری نشان داد ویژگی جالبتوجه این جریان مستقل بیشتر قائم به فرد بودن است و این جریان پیشتر توسط محسن رضایی با شعار محوری «بازگشت به ارزشهای انقلاب اسلامی» مطرح شد.
سپس توسط محمد احمدینژاد ادامه یافت و در انتخابات ۹۲ نیز روحانی تا حدی تلاش کرد تا خود را مستقل از جناحهای مرسوم در کشور نشان دهد.
اما با توجه به شرایط موجود این سؤال مطرح میشود که باوجود آرایش فکری و سیاسی موجود در جامعه، آیا در کوتاهمدت شاهد توفیق دوباره جریان سیاسی سوم و مستقل از دو جریان عمده سیاسی خواهیم بود یا خیر؟
البته در مورد اینکه راهبرد سیاسی دولت یازدهم در انتخابات آینده چگونه باشد دو احتمال مطرح میشود احتمال قویتر هماهنگونه که گفته شد ائتلاف آنان با اصلاحطلبان است و احتمال دوم نیز ورود مستقل خواهد بود البته تا حدی میتوان به ارزیابی ظرفیتهای درونی اعتدال وابسته دانست و بسیار بعید به نظر میرسد که نزدیکان دولت در این مقطع برای استقلال از جریان سیاسی اصلاحطلب دست به ریسک بزنند چراکه دولت روحانی بخش عمدهای از قدرت اجرایی را به بخشهای میانهرو جبهه اصلاحطلبی سپرده و تاکنون در همراه نگهداشتن جبهه حامی خود یعنی جریان اصلاحات موفق عمل کرده است.
انتخابات پیش رو را میتوان بهصورت یک سهقطبی رقابتی تعریف کرد که یکقطب این رقابتها را اصولگرایان، قطب دیگر را اصلاحطلبان به همراهی جریان دولت و قطب آخر را میتوان به نام طیف احمدینژاد نامگذاری کرد.
فتنه ۸۸ و حوادث سیاسی بعد از انتخابات ریاست جمهوری بر بخشهای مختلف کشور ازجمله بر آرایش سیاسی گروهها و جناحهای سیاسی تأثیر گذاشت و بخشی اعظمی از اصلاحطلبان به دلیل خطای راهبردی و ورود حمایتآمیز به جریان فتنه، به انزوا سیاسی رفتند، اما ازآنجاییکه نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر مردمسالاری دینی شکلگرفته است همچون پدری مهربان مجدداً آغوش خود را به روی این جناح خاطی باز کرد و در انتخابات ۹۲ فرصتی در اختیار اصلاحطلبان گذاشت بهگونهای که این جبهه توانست با قرار گرفتن پشت سر حسن روحانی با شعار اعتدال، بر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری اثر گذاشته و تا حد قابلتوجهی جایگاه خود را در نظام سیاسی کشور بازسازی کند.
اصلاحطلبان و امکان ائتلاف انتخاباتی با جریان دولت
درنتیجه طی انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ بخشی از جبهه اصلاحطلبی (مانند طیف کارگزاران سازندگی و اعتدال و توسعه) مجدداً به مناصب اجرایی بازگشتند و مقدمه بازسازی بخش آسیبدیده این جبهه فراهم شد.
بهصورت طبیعی اصلاحات برای بازسازی خود از ظرفیتهای ایجادشده بعد از انتخابات بهار ۱۳۹۲ و روی کار آمدن دولت تدبیر و امید به بهترین شکل ممکن بهره برده است اما با نگاهی به آخرین همایش اصلاحطلبان و قرار گرفتن افرادی مثل محمد خزعلی و هادی غفاری که به تندروی شناخته میشوند در ردیف اول همایش، ارزیابیها را بهگونهای دیگر رقم میزند.
بزرگان جناح اصلاحطلب بهمنظور بازسازی طیف خود و پیدا کردن هویتی مستقل، سیاست ائتلاف با دولت یازدهم و استفاده از بستر حمایتی این دولت را در پیش گرفتند تا جایی که برای این کار دست به دامن عناصر سیاسی مانند آیتالله هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری شدهاند.
اصولگرایان و کلاف سردرگم وحدت
جبهه اصولگرایان نیز بعد از واگذاری انتخابات ریاستجمهوری بهار ۹۲ آنهم درحالیکه تنها نامزد جبهه رقیب با ائتلافی تمامعیار در برابر چهار نامزد مشتت جبهه اصولگرایی با پیروزی به پاستور راه یافت تا حدی به خود آمده است...
قاطعانه میتوان گفت که اصولگرایی، از ماجرای فتنه ۸۸ آسیب مستقیمی ندید، بلکه از آن برای تضعیف هرچه بیشتر جناح رقیب بهره جست، اما عملکرد دولتهای نهم و دهم خواهناخواه بهحساب این جبهه گذاشته شد تا در کنار عدم انسجام درونی، بهانه و فرصت کافی برای تضعیف و تخریب آنان فراهم آید اما در نگاه دیگری میتوان گفت که عملکرد دولت احمدینژاد برخلاف آنچه اصولگرایان فکر میکنند آنقدرها هم قابل فرار کردن نیست بلکه دولتهای نهم و دهم دستاوردهای عظیمی داشتند که در این گزاره قابلگفتن نیست و میطلبد تا در گزارشی ویژه به آن پرداخت.
اصولگرایان بیش از آنکه رقیب بتواند به آنان آسیب بزند بیشتر خودشان به این مسئله دامن زدهاند چنددستگی و پراکندگی جبهه اصولگرایان این روزها بحث رایجی در میان فعالان این جبهه است و همه از ضرورت ائتلاف و اتحاد دم میزنند با توجه به ضربهای که اصولگرایان از انتخابات ۹۲ خوردند مطمئناً آمادگی ائتلاف و حرفشنوی از بزرگان در میان آنان نیز پررنگتر شده است.
تاختوتاز بیرقیب جریان مستقل
طی سالهای اخیر تلاش زیادی برای راهاندازی جریان سومی بنام مستقل از طرف چهرههای سیاسی صورت گرفت که بیشتر خود را در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری نشان داد ویژگی جالبتوجه این جریان مستقل بیشتر قائم به فرد بودن است و این جریان پیشتر توسط محسن رضایی با شعار محوری «بازگشت به ارزشهای انقلاب اسلامی» مطرح شد.
سپس توسط محمد احمدینژاد ادامه یافت و در انتخابات ۹۲ نیز روحانی تا حدی تلاش کرد تا خود را مستقل از جناحهای مرسوم در کشور نشان دهد.
اما با توجه به شرایط موجود این سؤال مطرح میشود که باوجود آرایش فکری و سیاسی موجود در جامعه، آیا در کوتاهمدت شاهد توفیق دوباره جریان سیاسی سوم و مستقل از دو جریان عمده سیاسی خواهیم بود یا خیر؟
البته در مورد اینکه راهبرد سیاسی دولت یازدهم در انتخابات آینده چگونه باشد دو احتمال مطرح میشود احتمال قویتر هماهنگونه که گفته شد ائتلاف آنان با اصلاحطلبان است و احتمال دوم نیز ورود مستقل خواهد بود البته تا حدی میتوان به ارزیابی ظرفیتهای درونی اعتدال وابسته دانست و بسیار بعید به نظر میرسد که نزدیکان دولت در این مقطع برای استقلال از جریان سیاسی اصلاحطلب دست به ریسک بزنند چراکه دولت روحانی بخش عمدهای از قدرت اجرایی را به بخشهای میانهرو جبهه اصلاحطلبی سپرده و تاکنون در همراه نگهداشتن جبهه حامی خود یعنی جریان اصلاحات موفق عمل کرده است.