۰

رونمایی از عقاید مردی که معروف شده به منتقد اول کارلوس کروش

تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۶ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۱۹:۳۵
رونمایی از عقاید مردی که معروف شده به منتقد اول کارلوس کروش
علیرضا اسدی؛ این نام از روزی در فوتبال ایران به شهرت رسیده کارلوس کروش بعد از نشست مشترک با او با عصبانیت فدراسیون فوتبال را ترک کرد و گفت نمی تواند با فدراسیونی کار کند که دبیرش می خواد حذفش کند. کسی که گفته بود سرمربی تیم ملی از نظر نتیجه گیری موفقیتی نداشته است. علیرضا دبیرکلی بود که از  همان ابتدا همه می گفتند از سوی علی کفاشیان انتخاب نشده است و خودش هم خیلی جدی تکذیبش نکرد. او حالا ماه ها بعد از آن اتفاقات در گفت و گو با خبرآنلاین ، درباره آن انتخاب سخن می گوید. درباره ماجرای نشست با کارلوس کروش و کلی مسئله دیگر در فوتبال مان. مردی که هنوز عکس مهدی محمد نبی ، دبیرکل سابق را از سردر اتاقش برنداشته است ، از تعامل با کارلوس کروش سخن می گوید. از اینکه آماده است برای روزهای خوب بدون تهدید.

علیرضا اسدی در دفتر کارش نشسته ، اتاقی که میزش کشویی ندارد که کشوی جادویی لقب بگیرد. او  را به روزهای اول حضورش در  پست دبیرکلی می بریم. درباره روزهایی که می گفتند شمشیری در دست گرفته تا کارلوس کروش را بزند. او از فضای سنگین اولین روزهای حضورش در فدراسیون می گوید:«قبل از آمدن من هم يك فضاي ديگري اتفاق افتاد، قبل از اينكه من بيايم يك فضاي دوگانه‌اي به وجود آمده بود كه به اين قضايا دامن زد. اين فضا را مجري‌ها درست مي‌كنند، آدم‌هاي معمولي درست مي‌كنند يا خود رسانه ها؟ معمولاً مهمترين عنصري كه يك نوع تضاد يا تلاش يا حتي تفاهم را بين دو نفر يا ساختار يا ارگان يا سازمان درست مي‌كنند، چه كساني هستند؟»

اما آیا واقعا نشریات تمام این اتفاقات را فضاسازی کرده بودند؟ اسدی که پیشینه ای در فوتبال داشته چرا اینگونه به دلیل نوع انتخابش با نقد مطبوعات مواجه می شود؟ خودش می گوید:« خب مي‌توانستند تماس بگيرند و سؤال كنند.من به هيچ‌وجه رسانه گريز نيستم. به اين دليل كه اگر شما داراي يك تفكري باشيد و بخواهيد خدمت كنيد، بايد اين آگاهي را در سطح عموم پخش كنيد تا بتوانيد در حوزه اجرا آن را عملي كنيد. بدون آگاهي دادن و بدون تربيت كردن كه هم خودتان و هم مخاطب تربيت مي‌شويد، اصلاً زمينه اجرا فراهم نمي‌شود. شما همه انبيا را ببينيد اول شاگرد تربيت مي‌كنند، بعد ساختار نهضت توليد مي‌شود. اين‌طور نيست كه يك باره شما مستقلا بخواهيد با يك تفكري وارد حوزه اجرا شويد. ولي زماني كه من آمدم يك فضا و جو خيلي سنگيني درست شد. تيترهاي مثل فلاني آمد نماينده فلان جاست آمده است كه اين كار را انجام دهد، اين كيست از كجا آمده و... شما بايد بگوييد يك نفر هست آمده او را نمي‌شناسيم. بهترين راه اين است كه به او زنگ بزنيم و از خودش بپرسيم. چون بالاخره وقتي شما در يك جايگاهي نشستي، مردم توقع دارند بدانند كه از كجا و با چه سابقه‌اي آمديد. اين راه مستقيم است، راه غيرمستقيم هم هماني است كه اتفاق افتاده. چون اين فضا بود و من بايد يا با آن مقابله مي‌كردم يا سكوت اختيار مي‌كردم يا همراهی مي‌كردم. فضاي رسانه‌اي آن چيزي كه الان در كشور ما وجود دارد، بسياري نسبت به اين فضا و گويش حقايق در حوزه ورزش انتقاد دارند و مي‌گويند خيلي جاها كوركورانه هم انتقاد و هم حمايت مي‌شود. يعني بر مبناي شاخص و ساختار حمايتي اين اتفاق نمي‌افتد. تقريباً يك نوع يارگيري در اين حوزه اتفاق افتاده و من وقتي از بيرون هستم و هيچ وابستگي هم به كسي ندارم، نمي‌خواهم كه جز هيچ كدام از اين دسته‌ها باشم. من يك آدمي با سابقه ورزشي و مديريت ورزشي هستم و در اين مورد تحصيلات دانشگاهي دارم و آمدم كه كمك كنم. اما برداشت‌ها متفاوت بود. بعضي‌ها استقبال کردند، بعضي‌ها تهديد دانستند، بعضي‌ها مقابله كردند، بعضي‌ها پا را از مقابله هم فراتر گذاشتند و يك فضايي براي من درست كردند كه در آن حركت كنم و من اصلاً در اين فضاها حركت نمي‌كردم. یعنی دليل نداشت در فضايي كه آنها براي من در اين قضيه مي‌سازند، حركت كنم. نكته دوم اينكه قائل به تقابل بين اركان‌هاي مختلفي كه در حوزه ورزش به خصوص در فوتبال هست نبودم. يعني آقاي كفاشيان را از قبل مي‌شناختم، قبل از اينكه انتخاب شوم در فدراسيون پزشكي ورزشي بودم و قبل از اينكه به من پيشنهاد بدهند دبير كل شوم آقاي كفاشيان را ديده بودم. دو هفته قبل از اينكه اسم من مطرح شود ايشان به من گفتند و بعد من وقايع را فهميدم كه قبل از من هم آدم‌هاي مختلفي معرفي شده بودند، اما فصل مشتركي بين اين دو ساختار نبوده است. اما برداشت اجتماع چيز ديگري بوده كه اصلاً ايشان براي اين انتخاب شده و تحميل شده. همين الان هم اين را مي‌گويند.»

شما از قبل با وزیر ورزش آشنا بودید؟

من آقاي دكتر گودرزي را از سال 64 مي‌شناسم، ايشان رئيس دانشگاه تهران بودند و مربي تيم ما كه براي بنياد شهيد بود، مرحوم دهداري بودند و زمين تمرين ما دانشگاه بود و ايشان محبت مي‌كرد و ما در آن زمين شماره يك تمرين مي‌كرديم. ديدار و دوستي ما از آنجاست. ادامه آن هم اين است كه ايشان برخلاف اينكه مي‌گويند ضدفوتبال است، خودش هم بازي مي‌كرد و نزديك به 30-35سال است كه يك تيمي در دانشگاه تهران دارند. بيشتر از 30سال است تمام دوستان، وزرا و معاونين و... گاهي اوقات هم خود دكتر گودرزي مي‌آيند و بازي مي‌كنند و رئيس فدراسيون شمشيربازي هم آقاي باقرزاده از دوستان بسيار صميمي ما هستند و ايشان هم در تيم ما هستند. آقاي كفاشيان را هم از خيلي قديم مي‌شناختم. هر دو از دوستان خوب و بزرگوار من هستند. دكتر سجادي از زماني كه رئيس فدراسيون بودند و زماني كه ما فوتبال بازي مي‌كرديم، قبل از ما فوتباليست بودند. اينكه در زمان خود ايشان من عضو تيم‌ملي بودم و  يك علقه ديگري كه هر دوي ما به آقاي دهداري داشتيم، اين پيوند را محكم‌تر كرد. آقاي عباس گائيني كه از دوستان خيلي نزديك من هستند، آقاي قراخانلو، آقاي خبيري اين‌ها از كساني هستند كه من احترام خاصي برايشان قائل هستم.

البته شما خيلي در آن حلقه دانش آموختگان عالي ورزش نبوديد.

من يك دوره با آنها بودم و بعد رفتم حقوق خواندم و بعد آن را هم رها كردم و رفتم پزشكي خواندم. ولي آنها را هم مي‌شناسم. آقاي دكتر حميدي هم اتاقي من بود.

برسیم به جلسه معروف 5-6ساعته كه با كروش داشتيد . آن نشست را ضبط كرديد؟

بله براي اينكه در تاريخ ثبت شود از ايشان اجازه گرفتم و به ايشان هم گفتم بهتر است صحبت‌هايمان ضبط شود و جز حقوق شما هم هست بهتر است شما هم ضبط كنيد كه ايشان هم ضبط كردند.

مي گويند آن جلسه خيلي شبيه محاكمه بوده.

نه اين‌طور نبود.

شما يك سري سند و اسناد مدرک روی میزتان چیده بودید و به آنها مدام استناد می کردید؟

نه شما وقتي با يك كارشناس صحبت مي‌كنيد بايد كارشناسي صحبت كنيد، براي كارشناسي صحبت كردن به مدرک نیاز است.

آن جلسه به خواست آقاي كروش برگزار شد؟

بله ايشان درخواست كردند.

شما تند شديد؟

نه.

پس چرا ايشان بعد از جلسه گفتند آقاي اسدي نمي‌خواهند من باشم؟

من نگفتم؛ کل بحث ما درباره حدود وظايف بود. من اصلاً صحبتي نكردم .چون ما قائل به يك مطلبي هستيم و آن هم اين است كه ما يك درون داريم و يك بيرون؛ درون ما صحبت‌هايي گفته مي‌شود که درون خانوادگی است اما بیرون از جلسه باید دنبال وحدت باشیم. به همین دلیل هم من پاسخی به اتفاقات آن جلسه نداشتم. در درون مميزي است .هم ايشان هم ما، يكسويه نيست دوسويه است. چون اگر شما دوسويه مميزي كنيد باعث مي‌شود اين احترام‌ها حفظ شود .همگرايي باعث رشد مي‌شود. ولي اگر نگاه يكسويه باشد اين جالب نيست. البته اين بالانس قبلاً هم بهم خورده، هر جا اين بالانس بهم بخورد تغيير اين وضعيت باعث مي‌شود يك طرف غالب شود يك طرف مغلوب و اين درست نيست.

همان زمان ايشان گفتند من نمي‌خواهم بمانم و يك سري بحث‌ها به وجود آمد كه انگار شما چيزي گفتيد، خيلي حرف‌ها هم در آمد كه گفتند بحث لباس‌ها و كمپ‌ها مطرح شده و...

نه اصلاً اين بحث‌ها مطرح نشده.

یعنی فقط درباره حدود اختيارات و... حرف زدید؟

بله فقط درباره حدود وظايف اختيارات صحبت كرديم.

اين بحث‌ها كه مثلاً شما گفته باشيد ايجنت شما با ايجنت فلان بازيكن يكي است... 

نه اصلاً اين بحث‌ها نبود. بحث من اين است در وضعيتي كه الان تيم نياز به وحدت دارد اين مسائل كمكي نمي‌كند.

الان چيزي كه شما مي‌گوييد با چيزي كه در ذهن من وجود داشته هم متفاوت است.

دليلش اين است كه شما صحبت‌هاي من را نشنيده‌‌ايد. صحبت‌هاي من شنيده نشد به اين دليل كه نمي‌خواستم كسي بشنود. ما براي وحدت آمده بوديم و نمي‌خواستيم كسي را خراب كنيم. ولي از قبل يك زمينه‌اي را ايجاد كرده بودند كه اصلاً اين‌طور نيست يك آدم تند و عصبي تندخو اين مدلي مي‌خواهد بيايد دبیر کل شود. من يك آدم دانشگاهي بودم، تحصيلات پزشكي دارم و در ارگان‌هاي مختلفي مثل دانشگاه آزاد و دانشگاه شهيد بهشتي كار كردم و اصلاً سابقه نظامي يا اطلاعاتي ندارم، نمي‌دانم چرا اين‌ها به ذهن بعضي‌ها آمده البته به يك اصولي اعتقاد دارم.

مي گويند شاگردهاي دهداري يك اصولي دارند كه كروش با وجود اخلاق‌هاي بدي كه داشته به نظر مي‌رسد به بعضي از آن اصول پايبند است؛ مثلاً فلان بازيكن براي تيم‌ملي ناز كرده دمش چيده مي‌شود با همه عوارضي كه دارد.

مرحوم دهداري ادبيات بسيار سنگيني را استفاده مي‌كرد. اولا روند تفكرش ممتد و سازماني بود و به شدت در حوزه اخلاق مراعات اصول را مي‌كرد. وقتي مي‌خواست صحبت كند با همه هجمه‌هايي كه به او مي‌شد، اصول خودش را زير پا نمي‌گذاشت. اگر كسي را در حوزه شاگرد معلمي محروم مي‌كرد حقوق ديگرش را به هيچ‌وجه ضايع نمي‌كرد. ما در قطر اردو بوديم آقاي حميد درخشان و ناصر محمدخاني كه دو تا از ستاره‌هاي فوتبال ايران هستند، ----ناصر محمدخاني را ببينيد وقتي پا به توپ مي‌شد 5نفر را راحت دريبل مي‌زد، حميد درخشان وقتي پا به توپ مي‌شد آدم لذت مي‌برد بازي او را ببيند- وقتي اين دو نفر به اردو آمدند عين همه بچه‌ها را رديف كرد و گفت به اين‌ها به شدت احترام بگذاريد كه اين‌ها الگوهاي فوتبال شما هستند. حوزه تنبيه سرجايش است حوزه محروميت سر جايش است. اما در حوزه اخلاق به شدت رعايت مي‌كردند. نه فقط براي بازيكن‌ها براي همه آدم‌ها اين كار را انجام مي‌دادند.

يعني شما از نظر ديالوگي با كروش مشكل داريد؟

نه من اصلاً با كسي مشكل ندارم. بحث الگويي كه در ذهنم است ايده‌آلم آقاي دهداري و منصور امير آصفی هستند، اينهايي كه در حوزه‌هاي اخلاق يك هستند.

پس اگر گفتماني هم با آقاي كروش داريد مي‌گوييد ما چنين الگويي داشتيم....

اصلاً اين‌ها ما را تربيت كردند. شما ادبيات دكتر سجادي را ببينيد چگونه است. تازه اگر اشتباهي هم از ما در حوزه اخلاق اتفاق مي‌افتد، به خاطر ناتواني ما در حوزه فهم مسائل تربيتي آقاي دهداري بوده، نه اينكه ايشان اينجوري ما را تربيت كرده باشد. اگر اشتباهي اتفاق مي‌افتد از جانب ما است. اما او يك الگوي بسيار بزرگ، مربي بسيار فهيم در حوزه‌هاي مختلف هم فني، هم تكنيكي، هم اخلاقي و هم شخصيتي بود و اصلاً قابل مقايسه نيست.

هر كاري كنيم به اينجا مي‌رسيم كه مربي تيم‌ملي ارتباط مستقيم با شما دارد. شما به عنوان دبير فدراسيون اگر خودتان بوديد، از نظر فني كروش را انتخاب مي‌كرديد؟ بالاخره شما وارث انتخابي هستيد كه از قبل بوده.

خيلي الان علاقه‌اي ندارم كه دراين باره حرف بزنم. من هنوز هم احساسم اين است كه يك آدمي كه توان علمي خيلي خوب دارد، همه بايد بتوانيم از ايشان استفاده صد در صدي كنيم و هم ايشان بايد بتواند از ما استفاده صد در صدي كند. اين رابطه بايد دو طرفه باشد.

پس به توان علمي و دانش فني به ايشان اعتقاد داريد؟

بله يك زماني شما مي‌گوييد من ايشان را قبول ندارم، بايد عنوان كنيد در چه زمينه‌اي. مثلا مي‌گوييد ايشان را قبول ندارم چون ايشان توانايي‌هايش را آن طور كه انتظار داشتيم به منصه ظهور نرسانده يا اصلاً ما ضعف داشتيم و نتوانستيم از ايشان استفاده كنيم.

شما به ايشان گفته بوديد در نتيجه‌‌گيري موفق نبوده؟

بله نظر من اين بود. چون شما بالاخره در هر حوزه‌اي، خروجي بحث نتيجه است و نتيجه مهم است. به قول معلم بزرگ ما که الان اسم نمي‌برم، چون زنده است، به ما مي‌گفت شما اگر جز سه تيم شويد عنوان دارد و اين مهم است و چهارمي و پانزدهمي اصلاً فرقي ندارد. نتيجه حرف اول را مي‌زند. يكي از بهترين استفاده‌هايي كه مي‌شود از كلام خود ايشان كرد اين است كه دادگاهي كه هميشه رأي منصفانه مي‌دهد، نتيجه است. نه براي من براي خيلي از آدم‌هايي كه بوده با تمام افت و خيزهايي كه داشته، در مجموع اگر در آن فضاي التهابي نبود شايد رضايتمند بود و چون آن فضاي التهابي اتفاق افتاد و ما خيلي يك طرفه داشتيم يك طرف را تأييد مي‌كرديم براي من خيلي جذاب نبود.

يعني مي‌گوييد آن روز براساس فضايي كه در يك ماه قبل ساخته شده بود... 

كلا نتايجي كه بوده.

يعني ما يك بتي ساخته بوديم كه نمي‌توانستيم ضعف‌ها را بگوييم؟

شما وقتي فضاي بزرگي را در مورد هر كسي درست كنيد قادر نخواهيد بود در حوزه گفتمان تغيير خاصي را ايجاد كنيد. در حالي كه ما بايد فضا را به سمتي ببريم كه احترام طرف حفظ شود و ظرفيت‌هاي اجرايي دو طرف باعث دوستي‌شان و آورده ملي براي كشور باشد.

بلافاصله بعد از اين قضايا يك مشكلاتي براي خروج ايشان از كشور يا رفتن تيم‌ملي به اردوهاي خارجي پيش آمد آيا كارشكني هم بود؟

دور از انصاف است من نمي‌خواهم مباحث اخلاقي ديني را بگويم، من خودم را لايق شاگردي پرويز دهداري نمي‌دانم. ولي مي‌توانيد از مسئولاني كه هستند مثل آقاي كفاشيان يا از اشخاص ديگري كه هستند، در اين باره سؤال كنيد. ما اگر بخواهيم كاري كنيم در حوزه اخلاق اين كار را مي‌کنيم ما هيچ موقع نمي‌آييم مباحث شخصي خودمان را در حوزه اجرا پياده كنيم. اين يك نوع بي‌اخلاقي بود. يك مشكل عمده‌اي بود که چندين بار در حوزه تشريفات رفتيم و آمديم و بالاخره اين گره افتاد. اما فضا را به يك سمتي بردند و علاقه‌مند بودند جلوه بدهند كه عمدي در كار بود و اين يك مقدار ناجوانمردانه بود. اما من باز آنجا سكوت كردم.

اين باعث شد فضا عليه خود شما تند شود.

اين طبيعي است براي اينكه وقتي شناخت و ارتباط مستقيمي وجود نداشته باشد، يك مقدار هم شيطنت كنند فضا به ضرر مظلوم مي‌شود.

اگر در آن شرايط كروش مي‌رفت فكر مي‌كنيد چه اتفاقي در ادامه كار شما مي‌افتاد؟ فضا خيلي عليه شما تندتر مي‌شد.

من خيلي به اين مسائل قائل نيستم مثلاً تند مي‌شد‌چي مي‌شد؟

همه شما را متهم مي‌كردند به حذف سرمربي تيم‌ملي.

مگر پرويز دهداري را متهم نكردند؟ مگر در طول تاريخ آدم‌هاي بزرگي را متهم نكرده بودند، ولي بعد متوجه شدند ديدگاه آنها درست بوده و فضا آنقدر ملتهب بوده كه نتوانسته بودند درست نگاه كنند. بحث ما بحث رفتن و بيرون كردن كسي نبود، بحث اين بود كه همه آدم‌ها در چارچوب كار كنند. من نمي‌دانم اين مسئله چرا به اين سمت و آن سمت كشيده مي‌شود.

منتقدهاي كفاشيان مي‌گفتند كروش در مقام صندلي رياست فدراسيون فوتبال مي‌نشيند وتصميم مي‌گيرد آيا اين درست بود؟

من به تعبير اينجور آدم‌ها كاري ندارم، ولي شما خودتان اگر روزنامه‌ها و نوع رفتارها را ورق بزنيد برآيند خود شما در حوزه رسانه و تمام كساني كه در اين حوزه كار مي‌كنند، چند مورد مي‌تواند باشد. يكي اينكه چون ناتواني وجود دارد، اين قوي‌تر است و به جايش تصميم مي‌گيرد.

آقاي ذوالفقارنسب همين را گفته بودند.

ايشان معلم بزرگي است بازيكن بزرگي هم بوده، مربي بزرگي هم است. ما دست تمام پيشكسوتان را مي‌بوسيم و خدمتگزار همه هستيم، چه مخالفان و چه موافقان. اين اهميتي ندارد. اما اين زمينه‌هاي ذهني را رفتارهاي آدم درست مي‌كند، وقتي شما در چارچوب خودتان حركت مي‌كنيد كسي به شما نمي‌گويد رئيس خيلي قسمت‌ها هستيد. وقتي در چارچوب حركت نكنيد و بخواهيد براي جاهاي ديگر تصميم بگيريد، حرف درمي‌‌آيد. وقتي در طول زمان اين اظهارنظرها تكرار مي‌شود، ملكه مي‌شود و همه به اين باور مي‌رسند كه واقعاً اين‌طور است.

الان به نظر مي‌رسد اين اختيارات كم شده فدراسيون سعي مي‌كند اردوهايش را خودش بچيند و بازي‌ها را هم خودش تعيين كند.

بهتر است بگوييم تفاهم بهتري اتفاق افتاده كه همه در جايگاه خودشان با احترام نسبت به ديگران رفتار كنند.

ولي در حدي كه مربوط به خود كروش مي‌شود، وقتي ما مشكلاتي داريم اين را دامن مي‌زند داشتن يك كمپ مجهز... 

شما يك بحث‌هاي حداقلي و يك بحث‌هاي حداكثري داريد. ما با توجه به امكاناتي كه داريم و شناختي كه نسبت به آن داريد، فكر مي‌كنيم. وقتي الان من با شما صحبت مي‌كنم توقع ندارم شما يك حقوق 40ميليون توماني در ماه بگيريد، وقتي يك حقوق اين ميزان داشته باشيد وقت براي تحليل، تمركز روي كار، پژوهش، تحقيق و مقايسه دارید و بالاخره حقيقت را از تمام اين‌ها درمي آوريد. وقتي بضاعت شما اينقدر است، تمركزتان را هم از دست مي‌دهيد و اين از دست دادن تمركز هم سهوي است. پس بايد به اين نقطه برسيم كه همه ما حداكثر بضاعتمان را انجام مي‌دهيم كه اين اتفاق بيفتد. البته از اين بهتر بايد بشويم و داريم سعي مي‌كنيم یعنی همه بايد سعي كنند.

يك بخشي از آن شايد حقوقي است كه بايد جاهاي ديگر براي شما ايجاد كنند و اين كار را نمي‌كنند. يك سري اتفاقاتي مي‌افتد كه به اين‌ها دامن مي‌زند. شما وقتي تيم‌ملي اميد را كنترات مي‌دهيد به يك شخصي كه چنان هزينه مي‌كند كه آن تيم يك روز در ايران اردو نمي‌زند كه به مشكل زمين در اينجا بخورد...

دو جور مي‌توان تحليل كرد؛ اول اينكه اين تعبير كنترات برداشتن تعبير خوبي نيست. مي‌توانيم بگوييم با توجه به اينكه يك نفر علاقه‌مند است و امكاناتش را دارد و سوابق مديريتي خوبي هم داشته، تيم را به او واگذار مي‌كنيم. این فرد مديريت بزرگترين باشگاه ما را داشته و از نظر صفات اخلاقي هم مورد تأييد جامعه و مردم است و اين حداقل‌ها را دارد و مي‌تواند بار فدراسيون را در اين قضيه كم كند. اینطور نیست که چون هيچكس شكايت نمي‌كند، پس آنها هيچ نداري ندارند. يك بحث اين است. بحث ديگر اين است كه آنها خيلي هم نداري دارند، ولي كسي شكايت نمي‌كند. مثل اينكه يك نفر در ميدان ونك زندگي مي‌كند و دائما غر مي‌زند، يك نفر ديگر در ميدان منيريه زندگي مي‌كند از نظر عدد و رقم خيلي با شما فرق مي‌كند، ولي غر نمي‌زند. اين دليل بر رضايتمندي او نيست.

الان تيم اميد كه قطعاً در منيريه نيست.

اختلاف سطح را دارند الان مثلاً تيم اميد چه چيزي دارد؟

تيم اميد الان 150روز تمرين داشته كه فقط 20روز ايران بوده.

نه اين‌طور نيست.

دو تا اردوي ده روزه كيش داشتند تهران اصلاً تمرين نكردند. عمان، بحرين، امارات، هلند بودند. سه مرحله تركيه بودند. الان هم به آلمان و يك كشور عربي مي‌روند و بعد قطر براي بازي‌ها مي‌روند. تهران كي تمرين كردند؟

بازي‌هاي تداركاتي قبل از اين بازي‌ها كه در عيد برگزار شد، چه بازي‌هايي داشتند؟ دو سه ماه بيشتر نبود.

سه ماهي كه 50روز تهران نبودند.

اميد را مثال نزنيم فوتبال ساحلي ما چه امكاناتي داشتند؟

شما حرف‌هاي آقاي پيرواني و آقاي كاشاني را نخوانديد؟

من اصلاً اين ادبيات را قبول ندارم يك مقداري هم رسانه‌ها شعله ورش مي‌كنند.

آقاي كاشاني با فارس مصاحبه كرده و آقاي پيرواني با سايت فدراسيون فوتبال، هر دو هم اولين بار روي خروجي سايت فدراسيون آمد.

آتش بيار معركه الان چه كسي است؟

لابد ما روزنامه نگارها.

يك اختلافي وجود دارد كه كاري نداريم كه كي چطور تجهيز مي‌شود، بالاخره آنها هزينه‌هاي خود را درمي آورند و فدراسيون هم هيچ تأثيري ندارد.مطمئناً در فدراسيون به اين مسئله هم فكر مي‌شود. يعني واقعاً كسي دلش مي‌خواهد شرمنده تيم‌مليش باشد؟ از نظر عقلاني و منطقي يك مدير مسئول آن هم شخصي مثل آقاي كفاشيان كه همیشه لبخند به لب دارد و دلش نمي‌خواهد كسي از او برنجد... 

اينها را از ته دل درباره آقاي كفاشيان مي‌گوييد؟

يك شخصي كه اين‌طور است، شما سيماي بيروني و سيماي درونيش را مي‌دانيد، اهل آزاردادن كسي نيست و مي‌خواهد به عنوان برآيند...

فكر مي‌كنيد آقاي كفاشيان هم در مورد شما اين‌طور فكر مي‌كند؟

براي من مهم نيست چه كسي راجع به من چطور فكر مي‌كند براي من مهم است كه من راجع به ديگران چطور فكر مي‌كنم.

آقاي كفاشيان بارها اذعان كرده كه شما به او تحميل شديد .

اينها بحث‌هايي است كه خيلي‌ها به آن دامن مي‌زنند. اگر اين‌طور بود ايشان با كسي رودربايستي ندارد و قبل از من چند نفر را رد كرده بود، مي‌توانست من را هم قبول نكند.

فكر مي‌كنيد در چه نقطه‌اي شما و آقاي كروش مي‌توانيد به تعامل برسيد؟

ما هيچ مشكلي با هم نداريم يعني من اصلاً با هيچ‌كسي مشكلي ندارم.

در همين دو سه روز هم مصاحبه‌هايي مطرح شده...

براي كشور ما مهم نيست چه ادبياتي بين شما رد و بدل مي‌شود، مهم اين است كه خروجي آن بعداً براي مردم چيست. اين مهم است به شرطي كه سوار موج رسانه نشويم و كار پوپوليستي انجام ندهيم و مردم را هم فريب ندهيم. اين را هم از سابقه افراد مي‌شود فهميد كه چقدر صداقت دارند، چقدر حاضرند هزينه كنند و چقدر بلوف مي‌زنند. طرف می گوید من اعتقادم بر اين اصول است. اگر نباشد احتمالاً منصبم را ترك مي‌كنم و به شما مي‌سپارم، ببينيد چقدر لاف مي‌زند و بپرسيد. گذشته آدم‌ها مي‌تواند شخصيت آنها را نشان بدهد. خارج از همه اين حرفها اگر كسي با كسي وارد يك مفاهمه‌اي شد، اختلافي هم وجود داشت اشكال ندارد. ولي وقتي از آن خارج مي‌شوند و بدون اينكه هيچ مشكلي را ايجاد كنند به يك توافقي مي‌رسند، بايد به سمت منافع ملي كشور بروند.

الان شما و آقاي كروش به سمت منافع ملي حركت مي‌كنيد؟

ما كار خودمان را انجام مي‌دهيم.

يكي از خواسته‌هاي شما جوانگرايي بود از اين رضايت داريد؟

بله حتماً. ما هم مثل ملت علاقه‌مند به اين كار بوديم.

يك بخشي از پتانسيلي كه تا به حال از كروش استفاده نمي‌كرديم در اين چند ماهه انجام شد و شايد برآيند همه اين گفتمان‌ها سهم خواهي فدراسيون بوده.

تغيير نگاه به هر دليلي اتفاق افتاده باشد، چون براي مردم ما ميمون بوده، قابل قبول است. اصلاً هم من علاقه‌مند نيستم كه بگويم سهم من چقدر بوده، من اصلاً دنبال سهم نيستم. شايد تفكر خود ايشان بوده. ولي چون اين ميمون بوده براي مردم علاقه‌مندي ايجاد كرده وبه جوان‌ها فضا داده شده من خيلي خوشحالم.

يك بحثي كه درباره كروش وجود دارد اين است كه مثلاً مدير فني تيم‌ملي اميد به عنوان كارشناس مستقل خيلي از ايشان انتقاد مي‌كند يا خود شما برداشتي كه از حرف‌هايتان مي‌شود يا اين حرف اخير آقاي كفاشيان كه گفتند هيچ‌كس از فدراسيون حق ندارد از كروش انتقاد كند، اين را به خودتان گرفتيد؟

آقاي كفاشيان مسئول فدراسيون است و از زاويه بالايي قضايا را مي‌بنيد و شايد احساس مي‌كند براي اينكه وحدت ايجاد شود و حتي براي اينكه بهانه‌اي گرفته شود كه در آينده نه عضو فدراسيون بهانه كند بگويد شما چون حرف‌هاي من را گوش نكرديد، اين اتفاق افتاد يا مخاطب مستقيمش فردا بگويد علت تمام ناكامي‌هاي ما شما بوديد، به عنوان يك آدمي كه بالاتر است مي‌گويد هزينه‌هاي اختلاف را پايين بياوريد. يكي از هزينه‌هاي اختلاف متنافر صحبت كردن با هم است كه اگر برد داشتيم همه با هم باشيم و اگر باخت هم داشتيم باز همه با هم باشیم.  فضايي را ببنديم كه بعد از قضيه دنبال مقصر نگرديم و ناتواني خودمان را گردن ديگري نيندازيم. اين خارج از يك نگاه حرفه‌اي يا اخلاق حرفه‌اي است .ما مي‌گوييم اين كار را ما انجام مي‌دهيم، همه با هم هزينه‌ها را پايين بياوريم و در كنار هم متحد باشيم تا مردم هم خوشحال شوند از نتيجه خوب، تعداد گل بالا، جوان‌هاي خوب در تيم. هر كاري هم از دستمان بربيايد در تداركات تيم انجام دهيم، تيم‌ملي‌مان است به آن عرق داريم و هيچ مشكلي ند اريم.

دهداري وار فكر مي‌كنيد اگر با كسي مثل كروش دست يا علي داده باشيد تا تهش هستيد؟

اخلاق شاگردهاي دهداري اين است. خصوصيات ما اين‌طور است. چون كار ما اصول دارد حتي حاضريم از پست و مقام هم بگذريم.

يعني به آن نقطه رفاقت با كروش مي‌رسيد؟

با هر كسي مي‌رسيم. ما در جهت منافع ملي خودمان علاقه‌مند هستيم، تحقيري براي ملت‌مان ايجاد نشود و حاضريم براي اينكه مردم تحقير نشوند، ما تحقير شويم. بعضي مواقع مي‌گويند شما بايد برويد مي‌گوييم چشم اشكالي ندارد. ولي ما از هيچ موج و فضايي نمي‌ترسيم، براي اينكه منافع ملي خودمان را زير پا بگذاريم. دوران 37سال انقلاب نظام به ما ياد داده كه مقاومت بايد كرد و كار اخلاقي بايد كرد، چون كار اخلاقي نتيجه مي‌دهد، حتي اگر ما نباشيم.

مرجع : خبرآنلاین
کد مطلب : ۵۸۲۷۷
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.