۱۱
اختصاصی/ رابطه سینما و تلویزیون فرصت‌ها و تهدیدها؛

اختلاف در عقیده مساوی با شکست سینما و تلویزیون

مریم احمدی
تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۲۷
اختلاف در عقیده مساوی با شکست سینما و تلویزیون
این در حالی ست که لزوم رابطه دو سویه سینما و تلویزیون در همه جای دنیا به اثبات رسیده است و شاید به همین دلیل بود که رئیس سازمان سینمایی چندی پیش پیشنهاد «تشکیل یک کمیته کاری مشترک را به منظور رفع خواسته‌ها و مطالبات اهالی سینما با بررسی دقیق و نگاه کارشناسانه» مطرح کرد و «محمد سرافراز » رئیس تازه نفس سازمان صدا و سیما به ضرورت ایجاد چنین کمیته‌ای تاکید داشت.

اما این موضوع یعنی ارتباط سینما و تلویزیون، با بررسی چالش‌ها، فرصت‌ها و تهدیدهایی که پیش روی آن‌ها قرار دارد مستلزم بررسی دقیق و کارشناسانه‌ای است و در این مسیر می‌بایست موارد متعدد و قابل تاملی را واکاویی کرد تا بتوان دلایل مشکلاتی که گریبان ارتباط بالقوه این دو مدیوم حساس و تاثیرگذار را گرفته به درستی روشن کرد.
بیان چند نکته در این باره ضروری است:
نکته اول: نگاه خود برتر بینی حاکم بر سینما نسبت به مدیوم تلویزیون و اینکه گاهی سینماگران حاضر به همکاری با تلویزیون نیستند، چه دلیل و توجیه حرفه‌ای می‌تواند داشته باشد؟

نکته دوم: سینمای ایران باید از امکانات بالقوه این رسانه برای معرفی هرچه بیشتر و بهتر دیده شدن آثارش استفاده کند و نگاه موجود باید نگاهی هم سو باشد نه مبتنی بر رقابت.

نکته سوم: گاهی مجموعه‌های تلویزیونی جایگاه ویژه‌تری در میان مخاطب نسبت به فیلم‌های سینمایی دارند همین مسئله سبب شده تا بده بستان‌هایی میان تلویزیون و سینما به وجود آید و بازیگران درجه یک سینما، قدم به تلویزیون بگذارند. هرچند برخی از ستارگان و هنرمندان سینمایی اعم از بازیگر و فیلمساز در  تلویزیون ممنوع الکار (البته نه به طور علنی) هستند.
این تعامل در بازخوانی‌ها و اقتباس‌ها نیز نمود پیدا کرده است. به این نحو که گاهی از یک سریال موفق، نسخه‌ای سینمایی عرضه یا برعکس فیلمی سینمایی که امکان پردازش بیشتری دارند را به سریال تبدیل کرده‌اند. سریال‌های همچون مریم مقدس، معراجی‌ها، و... که نسخه سینمایی آن‌ها نیز تولید شده است و یا مثلا سریال مختار نامه، به ۸ قسمت سینمایی تبدیل شد. (هرچند کارشناسان در  این زمینه نظرات مخالف و موافقی ارائه داده‌اند.)

نکته چهارم: از سوی دیگر خرید حق کپی رایت آثار سینمایی مسئله‌ای است که سال‌ها برای تهیه‌کنندگان سینما حل نشده و این دغدغه همچنان بر قوت خود باقی ست. در ادوار مختلف و رفت و آمدن مدیران در رسانه ملی گاهی شاهد عملی شدن این موضوع بودیم اما گویا به تازگی رایت تلویزیونی و ویدئویی آثار سینمایی در رسانه ملی بی‌معنی شده است.

نکته پنجم: زمانی که در سیما فیلم تلویزیونی (تله فیلم) باعنوان فیلم سینمایی پخش می‌شود؛ معیار بیننده درباره سینما تغییر خواهد کرد و تماشاگر انگیزه‌ای خود را برای رفتن به سینما از دست می‌دهد و نگاه و تصورش از فیلم سینمایی تغییر می‌کند درحالی که تله فیلم همان فیلم سینمایی نیست. تلویزیون باید سبب رونق سینما‌ و تبلیغ فیلم‌های روی پرده ‌شود نه آنکه با در پیش گرفتن یک روند اشتباه به مرور بر فرهنگ سینماروی مخاطب تاثیرات منفی گذارد.

نکته ششم: تلویزیون از نشان دادن تبلیغ یک فیلم سینمای ساخت ایران به شکل بلندمدت به دلایل نامعلوم خودداری می‌کند اما در برنامه‌های متعدد به سینمای هالیوود و آمریکا می‌پردازد.

صداوسیما با اشتیاق کامل فیلم‌های بسیاری از پشت صحنه فیلم‌های هالیوودی و سینمای هالیوود ساخته شده را در بهترین ساعات پخش می‌کند اما هرگز چنین زمانی را به نشان دادن پشت صحنه یک فیلم ایرانی یا معرفی فیلمی از سینمای ایران اختصاص نمی‌دهد. و سوالی که اینجا پیش می‌آید این است که مدیران رسانه ملی دقیقا به دنبال چه چیزی هستند؟ و آیا فیلم‌های هالیودی برای آن‌ها اهمیت بیشتری از آثار سینمای ایران است؟ در این مسئله که سینمای هالیود برای مخاطب جذابیت بسیاری دارد شکی نیست اما آیا می‌شود از رعایت حداقلی توازن چشم‌پوشی کرد؟

نکته هفتم: نمایش فیلم‌های سینمایی قابل توجه، از رسانه ملی آن هم در ایامی مانند تعطیلات نوروز می‌تواند مخاطب بیشتری را برای این مدیوم به همراه داشته باشد اما واقعیت این است که در سال‌های اخیر، مخاطب اعتماد خود را به تلویزیون از دست داده چراکه بارها شاهد سانسور فیلم‌های سینمایی بوده، آن هم سانسورهایی که نمی‌توان برای آن‌ها توجیه‌ی پیدا کرد.

به عنوان مثال در نسخه پخش شده فیلم «یه حبه قند» از تلویزیون سکانس‌هایی از جمله رقص کودکان و تاب خوردن با بازی «نگار جواهریان» حذف شده بود که موجب اعتراض «رضا میرکریمی» شد.

به نظر می‌رسد رسانه ملی با ایجاد یک سری خط قرمزها قصد دارد فاصله خود را با واقعیت‌های جامعه حفظ کند. در حالی که می‌بایست آینه تمام نمایی از جامعه باشد و می‌توان گفت؛ تنها در این صورت تاثیرگذار خواهد بود.

آنچه مخاطب تلویزیون از این رسانه می‌بیند با آنچه که در جامعه جاری ست تفاوت‌های جدی دارد و گویی رسانه ملی ما در رویا و تخیل و نگاهی محدود شده اقدام به سریال‌سازی می‌کند شاید به همین دلیل است که عموم مجموعه‌های تلویزیونی مخاطبان محدودی دارند.

نکته هشتم: شاید برخی معتقد باشند مخاطب تلویزیون مخاطب سنتی و مذهبی ست اما سوالی که طرح می‌شود این است آیا رسانه ملی ما برای جذب مخاطبی که مدت‌هاست اعتماد خود را به این مدیوم ملی از دست داده و پای شبکه‌های برون مرزی می‌نشیند برنامه‌ای دارد؟ و اینکه چه زمانی خود را قید و بندهای غیرقابل توجیه رها خواهد کرد؟ و یا اینکه پایبندی به یک سری بایدها و نبایدهای مدیریتی و کوته فکرانه را به هر چیز دیگری ترجیح می‌دهد؟

با وجود سرعت و شتابی که رسانه‌های برون مرزی در جذب مخاطب ایرانی دارند می‌بایست انقلابی در رسانه ملی اتفاق بی‌افتد انقلابی که با در نظر گرفتن اصول اخلاقی ایرانی و اسلامی مملو از خلاقیت نیز باشد تا شاید بتواند با همتایان برون مرزی خود رقابت کند.

نکته نهم: سینمای همیشه مظلوم کوتاه و مستند بیش از سینمای بلند و بدنه به حمایت تلویزیون نیاز دارد. با وجود شکل‌گیری شبکه مستند اما هنوز در این زمینه مشکلاتی وجود دارد. مشکلاتی همچون نمایش پی در پی مستندهای خارجی در ساعات پر بیننده از این شبکه و یا انتخاب فیلم‌ها بر اساس همان نگاه محدود حاکم. در حالی که آثار مستند می‌تواند در تاثیرگذاری برمخاطب نقش ویژه‌ای ایفا کنند و حتی مخاطب برون مرزی را برای تلویزیون به همراه داشته باشد.

ما در کشوری زندگی می‌کنیم که پتانسیل بالایی در ساخت فیلم‌های کوتاه و مستند دارد و از این حیث اینگونه فیلم‌ها حتی از سینمای بلند نیز در برخی عرصه‌های بین المللی پرافتخارتر بوده‌اند.

«رخشان بنی اعتماد» چندی پیش درباره این موضوع در مراسم افتتاحیه فیلم مستند «کهریزک،چهارنگاه»‌ سخن گفت و به رسانه ملی اشاره کرد و گفت: «در تمام دنیا محل نمایش و دیدن فیلم‌های مستند، تلویزیون آن کشور است. متاسفانه رسانه ملی ما با دایره تنگ و بسته‌ای مانع از نمایش فیلم‌هایی می‌شود که تصویری واقعی از جامعه نشان می‌دهند. حداقل کاری که به نظر می‌رسد وظیفه یک چنین رسانه‌ای است. تلویزیون همچنان از تبلیغ این گونه فیلم‌ها دریغ می‌کند. چقدر باید سیاست‌های ما بر مبنای برگشت عینی ریال باش؟. بازده چنین کارهایی که می‌تواند براساس فرهنگی، میلیاردها ریال ارزش داشته باشد، با نگاهی که تلویزیون به سینما دارد و بیشتر به مقوله اقتصاد سینما دارد، حتی از نمایش و تیزر تبلیغاتی فیلم هم دریغ می‌کند.»

نکته آخر: واقعیت این است دو تفکر متفاوت بر تلویزیون و رسانه ملی مدیریت می‌کنند. تفکراتی که فاصله‌های بسیاری از هم دارند و تا این تفاوت فاحش و فاصله چشمگیر وجود داشته باشد همسو شدن سینما و تلویزیون تنها در حرف باقی خواهند ماند. اما باید گفت مدیران رسانه ملی و سینما اگر دغدغه فرهنگی دارند باید پای سخنان یکدیگر بنشینند و تنها کمی از مواضع خود کوتاه بی‌آیند! تا شاید سینما و تلویزیون کشور ما هم پس از گذشته چندین دهه مانند هم قطاران برون مرزی خود به اهداف مشترکی برسند و هم مسیر شوند و در ادامه شاهد جبران آسیب‌هایی که بر بینش و تفکر و فرهنگ ملت رفته است باشیم. و به این واقعیت؛ که به نفع هر دو ست که با هم به تعامل برسند توجه داشته باشند.
کد مطلب : ۳۱۰۷۸
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.