با کدام تدبیر، رونی کلمن به ایران آمد؟
تاریخ انتشار
يکشنبه ۶ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۱۹:۰۶
ایرانیها به مهماننوازی در تمام جهان شهرت دارند، خصلتی که مهربانی ایرانیها را به رخ دیگر جهانیان میکشاند و عاملی برای ترغیب مردمان کشورهای دیگر برای سفر به کشور زیبایی ها محسوب میشود. اما گویی این روزها مهماننوازی نیز دستخوش بیتدبیریهای مسئولین گشته و قصد آن کردهاند که بر آبروی ایران با چاقوی بیبرنامگی، شکافی به عمق بیاعتمادی ایجاد کنند و وجهه ی ناسالم ایرانیها را در بین دیگر جوامع بیشازپیش خدشهدار کنند.
رونی کلمن کسی است که باهدف برگزاری سمینار آموزشی که نحوه تمرینات، تغذیه و استفاده از مکملهای غذایی محوری اصلی سمینار بود، از طرف رئیس فدراسیون پرورش اندام به ایران دعوت شد. او زادهی ایالت لوئیزیانا است و توانسته بدنسازی را بهصورت حرفهای در آمریکا دنبال کند. او هشت بار در مسابقات مسترالمپیا به قهرمانی دستیافته است.
هنوز به ایران نرسیده بود که حواشی بسیاری حول محور نام او در چرخش بود. از شنیدههای خیابانی تا اعتراض بدنسازان ایرانی برای چنین دعوتی پرهزینه!
فارغ از حواشی قبل از ورود رونی به ایران، زمانی که او به ایران وارد شد، قصد رفتن به گلزار شهدای تهران برای ادای احترام (؟) گرفت. ماشینهای اسکورت و افرادی مسلح، او را احاطه کرده بودند و این فضا، اجازه دیدن زیبایی های تهران را از او سلب کرد.
بودن این نیروهای امنیتی حس ناامنی در کشور را به مهمان القا میکند و او را به موضوع تروریست بودن ایرانیها سوق میدهد. امری که در ایران، اگر چشمپوشی کنیم از خرابکاریهای دیگر عوامل خارجی فعال در کشور که انجام میدهند، هیچ تروری تاکنون صورت نگرفته است و مردم با خاطری آسوده در خیابان راه میروند و به سمت زندگی درحرکت هستند.
چرا این مأموران بهصورت نامحسوس، محافظت این شخصیت نامآور جهان را بر عهده نگرفته اند؟
بیتدبیری را باید به این مسئله ربط داد یا نبود اعتماد به مردم؟!
هنوز مردم نتوانسته بودند، حضور رونی را در میان خود حس کنند که بلیت برگشت او در شبکهی ثبت خرید بلیت، پیج شد و او برگشت. نه مراسمی را شرکت کرد و نه از رمز و رازهای خود برای کسانی که مشتاق درراه پرورش اندام هستند، سخنی به میان راند.
چه شد؟
هزینهای بیدلیل بر جیب کسی که با تبلیغات محصولات متنوع خارجی، امرارمعاش میکند وزندگی را بهراحتی میگذراند، وارد شد و بیهیچ نتیجهای بر بادرفت.
مگر در دولتی که با نام تدبیر روی کار آمده است، برنامهریزیهای حضور رونی کلمن بیان نشد، پس چرا در اوج بیتدبیری، این ماجرا آغاز نشده به پایان رسید؟
وزارت ورزش بار این مسئولیت را بر گردن بخش خصوصی واگذاشت، سوالی مهمی که در اینجا مطرح میشود این است که اگر مسئولیتی بر دوش وزارت ورزش در خصوص حضور رونی کلمن در ایران نبوده است، پس مطرح کردن نظرات و مخالفت های خود در چگونگی این مراسم و بر کرسی نشاندن صحبت های خود، برای چیست؟
این اتفاق، خط قرمز کدام مافیای ورزشی بود که اینچنین با آن برخورد شد؟!
اتفاقی که اگر به زیبایی مدیریت و اجرا میشد و دستهای آلوده چنگی بر چهره آن نمیکشیدند تاثیر بسزایی در افکار عمومی در سطح بینالملل می گذاشت.
همان افکار عمومی که برای مخدوش کردن آن دشنان قسم خورده ایران هزینه های بسیاری برای آن میکنند و متاسفانه عده ای با دوستی های خاله خرسه خود خواسته یا ناخواسته آب به آسیاب آنها می ریزند.
شاید وزارت دستی از دور بر ماجرا داشته است و برای حواشی های گرانی که بر این قضیه وارد شده است، خود را به کناری کشیده است!
در فرهنگ جذب توریست خارجی اینچنین بیتدبیر کردهایم که این روزها شاهد دافعهی برای جذب گردشگر در ایران هستیم. فعالیت اقتصادی که بر تکیهی تولیدات غیرنفتی محسوب میشود و منبع مهم کسب سرمایههای خارجی است، اینچنین ضعیف اقدام میشود و مسائل سنتی و آیینی ایران، عروسک خیمهشببازی در دستان بی تدبیری بعضی از مسئولین شده است که ایران هراسی بر ایران ِحقیقی جلوه پیدا کرده است.
مسئولین!
این زنجیره را اگر در حلقهی آغازین آن درست کنید؛ متوجه تغییرات بسیاری در ایران و تحولات علمی آن خواهید شد.
با تکمیل نبودن ِ حلقهی نخستین این زنجیره است که فعلی به نام بورسیه ، در ایران شکل میگیرد و برای هرگونه آموزشهای علمی، هنری و ورزشی نیاز به آن حس میشود که دانش آموختگان را با هزینههای بسیار به خارج از ایران بفرستیم؛ این در حالی است که با درست کردن این مشکلات، میتوانیم نیمی از هزینههای بورسیه را صرف دعوت استادید خبره به ایران کنیم و آنها نیز بیهیچ هراسی و داشتن برنامهی کامل به ایران بیایند.
جدای از کاهش هزینه های مصرف شده، این بهترین راه برای آشنا کردن افراد با فرهنگ، آداب و رسوم ایرانی میشود و میتوانیم اثرگذاری فرهنگ نامعقول غرب را نیز در بین جوانان کاهش دهیم.
قفل های زیادی را میتوانیم در این زنجیره، باز کنیم، اگر مشکلات از ابتدا حل شود.
ایرانی را با برنامه و به درستی به مردم جهان بشناسانیم تا به مردم ایران و عزتشان اعتماد شود.
رونی کلمن کسی است که باهدف برگزاری سمینار آموزشی که نحوه تمرینات، تغذیه و استفاده از مکملهای غذایی محوری اصلی سمینار بود، از طرف رئیس فدراسیون پرورش اندام به ایران دعوت شد. او زادهی ایالت لوئیزیانا است و توانسته بدنسازی را بهصورت حرفهای در آمریکا دنبال کند. او هشت بار در مسابقات مسترالمپیا به قهرمانی دستیافته است.
هنوز به ایران نرسیده بود که حواشی بسیاری حول محور نام او در چرخش بود. از شنیدههای خیابانی تا اعتراض بدنسازان ایرانی برای چنین دعوتی پرهزینه!
فارغ از حواشی قبل از ورود رونی به ایران، زمانی که او به ایران وارد شد، قصد رفتن به گلزار شهدای تهران برای ادای احترام (؟) گرفت. ماشینهای اسکورت و افرادی مسلح، او را احاطه کرده بودند و این فضا، اجازه دیدن زیبایی های تهران را از او سلب کرد.
بودن این نیروهای امنیتی حس ناامنی در کشور را به مهمان القا میکند و او را به موضوع تروریست بودن ایرانیها سوق میدهد. امری که در ایران، اگر چشمپوشی کنیم از خرابکاریهای دیگر عوامل خارجی فعال در کشور که انجام میدهند، هیچ تروری تاکنون صورت نگرفته است و مردم با خاطری آسوده در خیابان راه میروند و به سمت زندگی درحرکت هستند.
چرا این مأموران بهصورت نامحسوس، محافظت این شخصیت نامآور جهان را بر عهده نگرفته اند؟
بیتدبیری را باید به این مسئله ربط داد یا نبود اعتماد به مردم؟!
هنوز مردم نتوانسته بودند، حضور رونی را در میان خود حس کنند که بلیت برگشت او در شبکهی ثبت خرید بلیت، پیج شد و او برگشت. نه مراسمی را شرکت کرد و نه از رمز و رازهای خود برای کسانی که مشتاق درراه پرورش اندام هستند، سخنی به میان راند.
چه شد؟
هزینهای بیدلیل بر جیب کسی که با تبلیغات محصولات متنوع خارجی، امرارمعاش میکند وزندگی را بهراحتی میگذراند، وارد شد و بیهیچ نتیجهای بر بادرفت.
مگر در دولتی که با نام تدبیر روی کار آمده است، برنامهریزیهای حضور رونی کلمن بیان نشد، پس چرا در اوج بیتدبیری، این ماجرا آغاز نشده به پایان رسید؟
وزارت ورزش بار این مسئولیت را بر گردن بخش خصوصی واگذاشت، سوالی مهمی که در اینجا مطرح میشود این است که اگر مسئولیتی بر دوش وزارت ورزش در خصوص حضور رونی کلمن در ایران نبوده است، پس مطرح کردن نظرات و مخالفت های خود در چگونگی این مراسم و بر کرسی نشاندن صحبت های خود، برای چیست؟
این اتفاق، خط قرمز کدام مافیای ورزشی بود که اینچنین با آن برخورد شد؟!
اتفاقی که اگر به زیبایی مدیریت و اجرا میشد و دستهای آلوده چنگی بر چهره آن نمیکشیدند تاثیر بسزایی در افکار عمومی در سطح بینالملل می گذاشت.
همان افکار عمومی که برای مخدوش کردن آن دشنان قسم خورده ایران هزینه های بسیاری برای آن میکنند و متاسفانه عده ای با دوستی های خاله خرسه خود خواسته یا ناخواسته آب به آسیاب آنها می ریزند.
شاید وزارت دستی از دور بر ماجرا داشته است و برای حواشی های گرانی که بر این قضیه وارد شده است، خود را به کناری کشیده است!
در فرهنگ جذب توریست خارجی اینچنین بیتدبیر کردهایم که این روزها شاهد دافعهی برای جذب گردشگر در ایران هستیم. فعالیت اقتصادی که بر تکیهی تولیدات غیرنفتی محسوب میشود و منبع مهم کسب سرمایههای خارجی است، اینچنین ضعیف اقدام میشود و مسائل سنتی و آیینی ایران، عروسک خیمهشببازی در دستان بی تدبیری بعضی از مسئولین شده است که ایران هراسی بر ایران ِحقیقی جلوه پیدا کرده است.
مسئولین!
این زنجیره را اگر در حلقهی آغازین آن درست کنید؛ متوجه تغییرات بسیاری در ایران و تحولات علمی آن خواهید شد.
با تکمیل نبودن ِ حلقهی نخستین این زنجیره است که فعلی به نام بورسیه ، در ایران شکل میگیرد و برای هرگونه آموزشهای علمی، هنری و ورزشی نیاز به آن حس میشود که دانش آموختگان را با هزینههای بسیار به خارج از ایران بفرستیم؛ این در حالی است که با درست کردن این مشکلات، میتوانیم نیمی از هزینههای بورسیه را صرف دعوت استادید خبره به ایران کنیم و آنها نیز بیهیچ هراسی و داشتن برنامهی کامل به ایران بیایند.
جدای از کاهش هزینه های مصرف شده، این بهترین راه برای آشنا کردن افراد با فرهنگ، آداب و رسوم ایرانی میشود و میتوانیم اثرگذاری فرهنگ نامعقول غرب را نیز در بین جوانان کاهش دهیم.
قفل های زیادی را میتوانیم در این زنجیره، باز کنیم، اگر مشکلات از ابتدا حل شود.
ایرانی را با برنامه و به درستی به مردم جهان بشناسانیم تا به مردم ایران و عزتشان اعتماد شود.