۸

معنای از دست رفته علم و دانشجو

تاریخ انتشار
سه شنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۱۳:۴۵
معنای از دست رفته علم و دانشجو
هر رفتاری که انسان انجام می‌دهد معلول سه عامل انگیزه، نیاز و هدف است. به‌عبارت‌دیگر در کنار هر رفتاری مثلث انگیزه، هدف و نیاز به چشم می‌خورد. حال اگر عوامل جانبی موجب شود که انگیزه فرد کاهش پیدا فرد دچار سردرگمی و بی‌هدفی شود و انگیزه‌ای برای انجام فعالیت‌های علمی نداشته باشد.
دل‌زدگی از تحصیلات نیز ازجمله معضلاتی است که این روزها زیاد به چشم می‌خورد. خصوصاً در نسل چهارم انقلاب این امر به‌صورت عادی‌تر مشهود است و آن‌ها دانشگاه را فقط به‌عنوان یک سبک زندگی نگاه می‌کنند. سبکی که می‌تواند باشد یا نباشد. این در حالی است که متولدین دهه‌ی ۶۰ بیشتر به دنبال رسیدن به تحصیلات عالی بوده و این سطح از تحصیلات برایش حتی به معنای زندگی تبدیل گردیده بود.
با گسترش بی‌رویه‌ی دانشگاه‌ها و مراکزی که دانشگاه‌ها را به دبیرستان‌های بزرگ تبدیل کرده، نسل چهارمی‌ها راکمی دلسرد می‌کند و این باعث می‌شود که برای ورود به این مقطع، احتمالاً با اجبار خانواده یا در نظر گرفتن ارزش‌های اجتماعی تن به ورود به دانشگاه دهند و تمایل شخصی خود بیشتر به سمت فعالیت در بازار کار باشد.
علت‌هایی که از عوامل مهم دلسردی نوجوانان محسوب می‌شود را می‌تواند این‌گونه شرح داد:
۱- نگاه تکلیف محوری
این نگاه غلط که متأسفانه از سمت خانواده‌ها و مدارس به دانش‌آموز القا می‌شود، باعث می‌شود که حس کسب علم را در خود از بین ببرد و درس خواندن را یک وظیفه بداند تا بتواند در آینده رشد کند.
این نگاه حس اجبار ناخوشایندی ایجاد می‌کند که به دل‌زدگی منجر می‌شود.
۲- عدم علاقه به رشته تحصیلی
عدم علاقه به رشته تحصیلی می‌تواند موجب بی‌رغبتی و بی‌تفاوتی به مطالعه شود و یا دوری از خانه نیز ممکن است برخی از افراد را دچار افسردگی و بی‌رغبتی به درس و مطالعه کند.
۳- سرگردانی بعد از فارغ‌التحصیلی
نسل چهارمی که سرگردانی بعد از فارغ‌التحصیلی هم‌دوره‌های خود را دیده‌اند، دست به دو تصمیم می‌گیرند که هردوی آن‌ها به‌نوعی باعث دل‌زدگی از درس و دانشگاه را به دنبال دارد:
الف) نبود کار در رشته‌های تخصصی دانشجویان، عاملی می‌شود که نوجوان دانشگاه را جایی بداند که عمر خود را تلف می‌کند، درنتیجه مستقیم وارد بازار کار می‌شود و دانشگاه را رها می‌کند.
ب) دانشجو که در رشته‌ی خود در سطح کارشناسی، هیچ بازار کاری را نمی‌بیند به سمت مقاطع دیگر از دانشگاه سوق پیدا می‌کند و تا پایان دکتری ادامه می‌دهد. برای همین است که نسل چهارمی‌هایی که وارد دانشگاه می‌شوند از همان ابتدا به فکر تحصیلات تکمیلی هستند؛ یعنی فرایندی که احتمال وجود آینده روشن در آن بیشتر است.
۴- استاد بی‌انگیزه
۲۵ دانشجو روی صندلی‌های خشک چوبی نشسته‌اند، استاد میان‌سال روی صندلی چرمی لم‌داده و درحالی‌که عینک نیمه خود را بر سر بینی گذاشته با تن صدای یکنواخت و آرام صحبت می‌کند. یک ساعت و ۴۵ دقیقه به همین منوال می‌گذرد، یکی به ساعتش نگاه می‌کند، یکی تصویر استاد را بر تکه کاغذی می‌کشد و ...
در بیشتر کلاس‌ها، شاهد این نوع برخوردها هستیم. شاید اگر روش تدریس بسیاری از اساتید تغییر کند انگیزه دانشجویان نیز برای حضور در کلاس بیشتر شود و از این دل‌زدگی کاسته شود.

برای حذف عواملی که منشأ درون فردی دانشجویان است؛ از قبیل بی‌رغبتی به رشته‌ی تحصیلی خود، دور شدن از خانه و ... باید در علاوه بر تلاش‌های خود افراد برای شناخت بهتر خودشان، آموز و پرورش نیز از اساتید خبره‌ی روانشناسی در مدارس کمک بگیرد تا بتواند خودباوری و شناخت بهتر خود در نوجوانان را به آنان بیاموزد.
عوامل بیرونی که گریبان گیر دانشجویان شده، بیکاری و اساتیدی که دانشگاه‌ها را تنها محلی برای تدریس نوشته‌های کتاب‌های به چاپ چندم رسیده می‌بینند و ... را باید مجلس و دیگر مسئولین اقدامی کنند.
رشته‌های دانشگاهی را موردبررسی قرار دهند، بسته به نیازهای جامعه و وجود شغل، ظرفیت دانشگاه‌ها را افزایش و یا کاهش دهند، در صورت نیاز حتی رشته‌ای را از دانشگاه‌ها حذف کنند.
ایران بر پایه‌ی دانش استوار باقی‌مانده است و اگر این دل‌زدگی ادامه‌دار شود، بنیادهای علمی کشور کم‌کم دستخوش تغییرات بسیار می‌شود.
کد مطلب : ۳۸۰۱۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.