نقدی بر هنجارشکنی ژورنالیسم ورزشی
ما خبرنگاریم نه کارشناس داوری!
تاریخ انتشار
دوشنبه ۵ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۵۸
عصر تعادل- یاسر سماوات- یکشنبه سرد و بارانی، قرار بود با بازی گرم دو تیم مدعی لیگ برتر داغ شود. 35 هزار نفر با همین امید خودشان را به آزادی رسانده بودند اما اینبار بخش زیادی از تماشاگران، هوادار میزبان نیستند! قرار بود بازی کمحاشیه باشد و روی سکوها تنش کمتری را ببینیم اما در عمل و بعد از بازی که اینطور نشد...
بگذریم... به بعدازظهر سرد آزادی برگردیم. به زمین لغزنده. حالا یک ساعت از بازی میگذرد که تراکتورسازان با نمایش خوب یوکیو سوگیتا، بازیکن ارزشمند ژاپنی خود توپ را به مسعود شجاعی میرساند. کاپیتان لحظهای به محوطه جریمه نگاه میکند و آنجا حاجصفی را در کسری از ثانیه میبیند. ارسال بلند مسعود پس از برخورد به سر شجاع با ضربه سر مهار نشدنی احسان به قعر دروازه بیرانوند میرود. پرشورها سرمست از فتح دروازه نایب قهرمان آسیا روی ابرها میروند اما فقط آنها نیستند که به سمت آسمان میروند... پرچم تورج عیوضی هم به هوا میرود و گل تراکتورسازی مردود اعلام میشود و بقیه ماجرا....
نمیدانم چه به روز ژورنالیسم ورزشی ایران آمده! واقعا نمیدانم. کِی و کجا به خبرنگاران و روزنامهنگاران آموزش اصول داوری فوتبال داده شده که در پربینندهترین سایتها باید از قول خبرنگاری که گزارش بازی را نوشته بخوانیم:«کمک داور به درستی گل تراکتورسازی را مردود اعلام کرد!!» این خبرنگاری رنگی، این آفت روزنامهنگاری چه زمانی دست از سر ژورنالیسم ورزشی ایران برمیدارد؟ کِی؟! مگر نه اینکه اصول اولیه خبرنگاری تاکید میکند در تهیه خبر و گزارش، نگارنده هرگز در مقام قضاوت نیست؟ تا کی باید جای خبرنگاری، هواداری کنیم؟
عملکرد حرفهای در چنین مواردی این است که خبرنگار با یک کارشناس گفتوگو کند و قضاوت او را منعکس کند. حالا قضاوت آن کارشناس درست یا غلط، بحث دیگری است. هرچند گزارشگر برجسته و سرشناس آن دیدار نخستین اشتباه حرفهای را مرتکب شد و تاکید کرد که آن صحنه آفساید است!!
تفاوتی نمیکند در چه حوزهای قلم میزنیم. سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی یا ورزشی... خاطرم هست زمانی که با یک خبرگزاری معروف همکاری میکردم، دبیر یکی از گروهها، خبری مبنی بر اعتصاب گروهی از کارگران یک کارخانه را روی خروجی سایت قرار داد. مدیرعامل خبرگزاری اما این خبر را برنتافت و تاکید کرد که آن خبر از خروجی سایت خبرگزاری حذف شود! دبیر گروه دلیل این خواسته را پرسید و با این پاسخ جناب مدیرعامل مواجه شد:«خواستههای آن کارگران برحق نیست!»
نمیدانم اگر هرکدام از ما در آن وضع قرار داشتیم چه تصمیمی میگرفتیم اما دبیر آن گروه هم زیر بار این خواسته نرفت. او با تاکید بر اصول حرفهای تصریح کرد خبرنگار به هیچوجه در مقام قضاوت نیست و فقط باید رویدادها را منعکس کند و قضاوت را به عهده کارشناسان و در نهایت مردم بگذارد.
همه این اتفاقات را زمانی متوجه شدم که فریاد آقای مدیرعامل را از اتاقش شنیدم! نتیجه این اتفاق دخالت مستقیم جناب مدیرعامل و حذف خبر از روی سایت آن خبرگزاری بود و دبیر و چهار خبرنگاری که در آن سرویس فعالیت میکند یکجا اخراج شدند (البته دو نفر از آنها چند روز بعد به کار خود بازگشتند). سرویس کارگری آن خبرگزاری هم چند روز منفعل بود. اتفاقی که خبر آن تا آن سوی دنیا هم رفت و ...
زندگی روزنامهنگاری تنها آموختن و بکاربستن اصول تهیه و ویرایش خبر و گزارش نیست. بلکه یک خبرنگار همواره باید در کار خود، رفتاری حرفهای داشته باشد. این چیزی بود که در آن بعدازظهر تلخ آموختم.
حالا سالها از آن روز و آن اتفاقات میگذرد، نمیدانم همکارانم که آنروز جانانه پای اعتقادات حرفهای خود ایستادند حالا کجا هستند و چه میکنند اما دیروز با دیدن بازی پرسپولیس و تراکتورسازی و بازتاب آن در رسانهها، ناخواسته یاد گذشتههای نه چندان دور و اتفاقی افتادم که هرچند پایانی دراماتیک داشت اما درس بزرگی به من و به خبرنگاران جوانتری که گام به این حوزه میگذارند داد. درسی که میتوان آن را در یک جمله خلاصه کرد. «ما خبرنگاریم نه کارشناس»
انتهای پیام//
بگذریم... به بعدازظهر سرد آزادی برگردیم. به زمین لغزنده. حالا یک ساعت از بازی میگذرد که تراکتورسازان با نمایش خوب یوکیو سوگیتا، بازیکن ارزشمند ژاپنی خود توپ را به مسعود شجاعی میرساند. کاپیتان لحظهای به محوطه جریمه نگاه میکند و آنجا حاجصفی را در کسری از ثانیه میبیند. ارسال بلند مسعود پس از برخورد به سر شجاع با ضربه سر مهار نشدنی احسان به قعر دروازه بیرانوند میرود. پرشورها سرمست از فتح دروازه نایب قهرمان آسیا روی ابرها میروند اما فقط آنها نیستند که به سمت آسمان میروند... پرچم تورج عیوضی هم به هوا میرود و گل تراکتورسازی مردود اعلام میشود و بقیه ماجرا....
نمیدانم چه به روز ژورنالیسم ورزشی ایران آمده! واقعا نمیدانم. کِی و کجا به خبرنگاران و روزنامهنگاران آموزش اصول داوری فوتبال داده شده که در پربینندهترین سایتها باید از قول خبرنگاری که گزارش بازی را نوشته بخوانیم:«کمک داور به درستی گل تراکتورسازی را مردود اعلام کرد!!» این خبرنگاری رنگی، این آفت روزنامهنگاری چه زمانی دست از سر ژورنالیسم ورزشی ایران برمیدارد؟ کِی؟! مگر نه اینکه اصول اولیه خبرنگاری تاکید میکند در تهیه خبر و گزارش، نگارنده هرگز در مقام قضاوت نیست؟ تا کی باید جای خبرنگاری، هواداری کنیم؟
عملکرد حرفهای در چنین مواردی این است که خبرنگار با یک کارشناس گفتوگو کند و قضاوت او را منعکس کند. حالا قضاوت آن کارشناس درست یا غلط، بحث دیگری است. هرچند گزارشگر برجسته و سرشناس آن دیدار نخستین اشتباه حرفهای را مرتکب شد و تاکید کرد که آن صحنه آفساید است!!
تفاوتی نمیکند در چه حوزهای قلم میزنیم. سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی یا ورزشی... خاطرم هست زمانی که با یک خبرگزاری معروف همکاری میکردم، دبیر یکی از گروهها، خبری مبنی بر اعتصاب گروهی از کارگران یک کارخانه را روی خروجی سایت قرار داد. مدیرعامل خبرگزاری اما این خبر را برنتافت و تاکید کرد که آن خبر از خروجی سایت خبرگزاری حذف شود! دبیر گروه دلیل این خواسته را پرسید و با این پاسخ جناب مدیرعامل مواجه شد:«خواستههای آن کارگران برحق نیست!»
نمیدانم اگر هرکدام از ما در آن وضع قرار داشتیم چه تصمیمی میگرفتیم اما دبیر آن گروه هم زیر بار این خواسته نرفت. او با تاکید بر اصول حرفهای تصریح کرد خبرنگار به هیچوجه در مقام قضاوت نیست و فقط باید رویدادها را منعکس کند و قضاوت را به عهده کارشناسان و در نهایت مردم بگذارد.
همه این اتفاقات را زمانی متوجه شدم که فریاد آقای مدیرعامل را از اتاقش شنیدم! نتیجه این اتفاق دخالت مستقیم جناب مدیرعامل و حذف خبر از روی سایت آن خبرگزاری بود و دبیر و چهار خبرنگاری که در آن سرویس فعالیت میکند یکجا اخراج شدند (البته دو نفر از آنها چند روز بعد به کار خود بازگشتند). سرویس کارگری آن خبرگزاری هم چند روز منفعل بود. اتفاقی که خبر آن تا آن سوی دنیا هم رفت و ...
زندگی روزنامهنگاری تنها آموختن و بکاربستن اصول تهیه و ویرایش خبر و گزارش نیست. بلکه یک خبرنگار همواره باید در کار خود، رفتاری حرفهای داشته باشد. این چیزی بود که در آن بعدازظهر تلخ آموختم.
حالا سالها از آن روز و آن اتفاقات میگذرد، نمیدانم همکارانم که آنروز جانانه پای اعتقادات حرفهای خود ایستادند حالا کجا هستند و چه میکنند اما دیروز با دیدن بازی پرسپولیس و تراکتورسازی و بازتاب آن در رسانهها، ناخواسته یاد گذشتههای نه چندان دور و اتفاقی افتادم که هرچند پایانی دراماتیک داشت اما درس بزرگی به من و به خبرنگاران جوانتری که گام به این حوزه میگذارند داد. درسی که میتوان آن را در یک جمله خلاصه کرد. «ما خبرنگاریم نه کارشناس»
انتهای پیام//